پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
تغایر خارجی عارض و معروض در معقولات ثانی فلسفی از دیدگاه صدرالمتألهین
1
19
FA
محمد
حسین زاده
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
phsadra@gmail.com
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمیآید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کردهاند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیشتر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آنجا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعدهای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعدهای نبوده است.
در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره میشود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی، آملی، و استاد یزدانپناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارتهای خود ملاصدرا، دیدگاه وی را دربارة چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد
معقول ثانی فلسفی,وجود رابط,تغایر خارجی,صدرالمتألهین,عارض وجود,عارض ماهیت
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1107.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1107_db601d6fde8015cf0279cc724876853b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
لاادریبودن عرفا در مقام ذات
21
51
FA
منوچهر
خادمی
دانشجوی دکتری فلسفة حکمت متعالیه، دانشگاه فردوسی مشهد، پردیس بینالملل
manouchehrkhademi@gmail.com
تقریر متداول و مرسوم از سخنان عرفا در خصوص مقام ذات حق تعالی، لابشرط مقسمی بودن آن است. اما در این مقاله با الهام از تقسیمبندی عمیق و جدیدی که مرحوم غروی اصفهانی از صرف حقیقت، ماهیت، و هویت ارائه داده است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته میشود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسبترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته و به دنبال آن، اعتبار لابشرط مقسمی را مربوط به ذات حق در مقام ظهور و بروز در مجالی اسمائی و اعیانی و تجلی و تنزل و تعین در مواطن و مطالع کونی و خلقی میدانیم. این در حالی است که اعتبار مورد نظر ما، مربوط به لحاظ غیب الغیوب و ابطن کل الباطن و غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی دانستن ذات حق است که بر طبق آن با فرایند ظهور و تجلی، تباین ذاتی داشته و هیچگونه حضور و نزولی در محاضر ربوبی و حضرات وجودی نداشته، بلکه همچنان با وجود تعینات تفصیلی و تجلیات نامتناهی، در کمون صرف و بطون محض، مستقر و مستغرق بوده و جامع و شامل و هاضم ظهور اسم الظاهر مقید و بطون اسم الباطن مقید که از اسمای الهی هستند است. در ادامه شواهدی از عبارات عرفا در کتب عرفانی که به طرز بسیار لطیفی به اعتبار مورد نظر ما، اشارهای داشتهاند را ذکر کرده، در بخش نهایی، که مهمترین بخش مقاله است، به لوازم دیدگاه مختار پرداخته شده و در پی آن، تمامی لوازم اعتبار لابشرط مقسمی ذات حق را ابطال و انکار کرده و مقابل آنها را در مورد اعتبار مزبور، اثبات کردیم؛ لوازمی چون تحقق اجتماع و ارتفاع نقیضین در مرتبة غیب ذات، انکار تحقق اسما و صفات چه با حیثیت تقییدی اجمالی اندماجی و چه با حیثیت تقییدی تفصیلی شأنی، تباین ذاتی داشتن با ظهور و تجلی در مرائی و مجالی، غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفیماندن ذات، سلب اسناد وجود اطلاقی و عدم اطلاقی، مجهول مطلق ازل و ابد بودن ذات حق و مقام مسکوت عنها.
ذات,ظهور,بطون,لابشرط مقسمی,غیب مغیب,عنقای مغرب,اجتماع نقیضین
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1109.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1109_abf5b8e86576ec5828b29ca1e8ef8d52.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
تأثیر ابن عربی در نگرشهای کلامی فیض کاشانی
53
68
FA
حسین
شکرابی
دانش آموخته دکتری گروه عرفان اسلامی، دانشکدۀ حقوق،الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران.
shekarabih@yahoo.com
علی
شیخ الاسلامی
استاد گروه عرفان اسلامی،دانشکده حقوق ،الهیات و علوم سیاسی،واحد علوم تحقیقات ،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران ،ایران.
cont.wisdom@ihcs.acs.ir
هادی
وکیلی
0000-0002-6969-689X
دانشیار گروه مطالعات تطبیقی عرفان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،تهران،ایران.
drhvakili@gmail.com
رواج عرفان ابن عربی در سرزمینهای شرقی جهان اسلام، با ممالک عربی و غربی قابل مقایسه نیست. مخصوصاً جوهر فکر او که اندیشة وحدت وجود و مبحث انسان کامل است را فقط اندیشهوران شرق مخصوصاً ایرانیان شیعی بهدرستی توضیح دادهاند. فیض کاشانی، متکلم و محدث شیعی، از بزرگانی است که با وجود نقدهای معدودی که بر محیالدین دارد، با پذیرش اصول عرفان وی، تبیین معارف شیعی را بر اساس آموزههای وی وجهه همت خود قرار داده است، نگرشهای توحیدی و ولایی فیض که بهشدت تحت تأثیر آموزههای نظری عرفان است و در تألیفات کلامی و حکمی او مانند <em>اصول المعارف</em> و <em>کلمات مکنونه </em>تبلور یافته، از مواردی است که در حد امکان، در این نوشتار بدانها پرداخته شده است
عرفان نظری,ابن عربی,فیض کاشانی,وحدت وجود,توحید عرفانی,انسان کامل,ولایت شیعی
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1110.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1110_5755feba8394ddcdb0811a6f40637b32.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
حکمناپذیری مرتبة ذات الهی و دستگاه منطقی ـ معرفتشناختی ارسطویی
69
78
FA
سیدمجید
ظهیری
دانشجوی دکتری تخصصی فلسفه، گرایش حکمت متعالیه، دانشگاه فردوسی مشهد، واحد بینالملل
zahiri@razavi.ac.ir
جهانگیر
مسعودی
دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد
masoudi-g@ferdowsi.um.ac.ir
مرتبة ذات الهی پیچیدهترین اعتبارات عرفانی است؛ مرتبة اطلاق مقسمی که حتی حمل واژههای مقام، مرتبه، اعتبار عرفانی، و اطلاق بر آن محل تردید است. دربارة وجود لابشرط مقسمی دو اختلاف وجود دارد؛ یکی اختلاف میان فلاسفه و عرفا و دیگر اختلاف میان خود عرفا. اختلاف میان فلاسفه و عرفا در این است که این مرتبه صرفاً از معقولات ثانیة فلسفی است و مابهازای خارجی ندارد، چنانکه فلاسفه معتقدند یا حقیقه الحقایق است، آنچنان که عرفا باور دارند. اختلاف میان عرفا نیز در تبیین «لا اسم و لا رسم له» و شرایط و لوازم حمل و سخنگفتن در این مقام است. برخی معتقدند هر حملی حتی حمل اطلاق، وجود، وحدت، وجوب، و بساطت بر این مقام نادرست است، چنانکه سلب آن نیز نادرست است و دربارة این مقام فقط سکوت سزاوار است. این گروه در این مقام سخنان بهظاهر تناقضآمیزی مطرح میکنند. برخی نیز معتقدند تعبیر «لا اسم و لا رسم له» به این معنا نیست که امکان اشاره به آن مقام با لفظی از الفاظ و اسمی از اسما انکار شده باشد بلکه فقط اگر حملی منجر به تعین در مقام ذات شود، نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن تحلیل آرای مختلف، به این نتیجه خواهیم رسید که حتی حمل برخی محمولها همچون اطلاق مقسمی، وجوب، و وجود نیز منجر به تعین در مقام ذات میشود و با « لا اسم و لا رسم له»، به علت مشروطبودن انتزاع از حاق ذات به احاطة علمی و نیز مساویبودن معقول ثانی با معلومبودن و متعین و محدودبودن به حدود فهم، قابل جمع نخواهد بود. فرضیة پیشنهادی نویسندگان این است که دستگاه منطقی ـ معرفتشناختی ارسطویی توان تبیین و توجیه حکمناپذیری مقام ذات را ندارد، لکن این به معنای توجیهناپذیری مطلق آن نیست و نمیتوان از آن خردستیزی یافتههای عارفان را نتیجه گرفت. همچنین عرفان هیچ الزامی برای کوتاهآمدن در برابر دستگاه منطقی ـ معرفتشناختی ارسطویی ندارد و میتواند در تبیین و توجیه عقلانی ـ منطقی نظریات خود، فارغ از این پارادایم، دستگاههای منطقی ـ معرفتشناختی دیگر را نیز محک بزند
ذات,وجود,لابشرط مقسمی,اطلاق,دستگاه منطقی ـ معرفتشناختی ارسطویی
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1111.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1111_f40974deda82cba042f53ba106687233.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
دیدگاههای امام خمینی در باب هلیت وجود حق
79
98
FA
پریسا
گودرزی
دانشجوی دکتری عرفان، پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی
p.goudarzi@yahoo.com
قونوی در تفسیر سورة فاتحه، هلیت مطلق حق، را عبارت از اطلاق انبساطی وجود که عاری از هرگونه قید و ترکیب و کثرت است میداند. وجود حق از دیدگاه وی عبارت است از صرف وجود به طوری که نه کثرتی در آن اعتبار میشود و نه ترکیبی، نه صفتی و نه نعتی، نه اسمی و نه رسمی، نه نسبتی و نه حکمی، بلکه وجودش وجودی بحت است. فناری، شارح<em> مفتاح</em>، وجود بحت را به معنای وجود مطلق درنظر میگیرد یعنى وجودی که هیچگونه قیدی در آن اعتبار نمیشود هرچند میتوان آن را با قیود و بدون آنها اخذ کرد. این وجود بحت همان وجود مأخوذ بلاشرط است نه وجودی که مقید به قید اطلاق شده باشد. قونوی برای اثبات اینکه واجبالوجود، همان وجود مطلق است، پنج برهان اقامه کرده و سپس به طرح شبهات و انتقاداتی دست زده که بر این براهین وارد ساختهاند. امام خمینی نیز در تعلیقات خود بر<em> مصباح الانس</em>، درصدد پاسخ به شبهات برآمده، جز براهین اول تا سوم با براهین دیگر مخالفت دارد و آنها را اثباتکنندة مدعا نمیداند و خطای آنها را ناشی از خلط مفهوم با مصداق و حمل اولی با حمل شایع صناعی یا خلط مفهوم ذهنی با حقیقت خارجی یا خلط وجود مطلق با مطلق وجود میداند.
وجود مطلق,مطلق وجود,صرفالوجود,وجود بشرط لا,وجود لابشرط
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1113.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1113_32ac8e13a172c731922a3c1068b868d5.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
بررسی تطبیقی سیر از کثرت به وحدت در هستیشناسی افلاطون و ملاصدرا
99
119
FA
زهرا
محمدی محمدیه
دانشجوی دکتری فلسفه و حکمت اسلامی ـ حکمت متعالیه، دانشگاه فردوسی مشهد
mohamadizahra93@yahoo.com
عباس
جوارشکیان
استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد
javareshkian@ ferdowsi.um.ac.ir
مباحث مربوط به خلقت و ترتیببندی موجودات، اصل خیر را در رأس هرم هستیشناسی خود مینهد و سعی در توجیه ارجاع کثرات به وحدت متعالی دارد. از سوی دیگر ملاصدرا نیز بر مبنای اصول فلسفی و دینی خود با نگاهی وحدتمحور با طرح نظریة بدوی خود یعنی (وحدت تشکیکی وجود) و نظریة نهایی خویش (وحدت شخصی وجود) به نحوی خاص میکوشد تا چگونگی ارجاع این کثرات به وحدت متعالی را مبین سازد. <br />با وجود تفاوتهایی که در این زمینه در اندیشة این دو فیلسوف، بر اساس مبانی فلسفی متفاوت آنها وجود دارد، هر دو، کثرات را به امری واحد ارجاع میدهند به نحوی که کثرات را بیش از سایهای از وحدت متعالی نمیانگارند و در این رابطه چینش مورد نظر افلاطون از نظام هستی متناظر با نظریة بدوی ملاصدرا از هستی است
وجود,ایده,اصل خیر,خدا,ظهور,وحدت,کثرت
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1114.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1114_4770f1788e4a3a36d27feff6efdbb6a7.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
4
4
2014
03
11
امام خمینی و احادیث عرفانی؛ روایت و درایت
121
145
FA
داود
معماری
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ علوم و تحقیقات اسلامی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)،
memari@ikiu.ac.ir
وجهة عرفانی امام خمینی، تحتالشعاع وجهة سیاسی ممتاز و جایگاه فقهی برجستة ایشان، از نگاه اغلب مردم و گاه خواص و اهل معرفت مغفول مانده است. گرچه عرفان عملی و بعد معنوی، در سیرة سراسر پرماجرای آن حضرت بر آحاد دلدادگانش نمایان بود، به عرفان نظری و علمی او، و مبانی و اصول آن کمتر پرداخته شده است و البته این به معنای انکار تلاشهای درخور و نکتهبینیهای اندیشهورانی چند در این حوزة خطیر نیست. از آنجا که چشمههای ناب عرفان در نگاه امام جز از بلندای کوهسار <em>قرآن</em> و عترت (ع) نمیجوشد، در این نوشتار با تورقی گذرا در آثار گوناگون ایشان به اهتمام وی به احادیث معصومین (ع) بهمنزلة یکی از اصلیترین مبانی عرفان الهی و اسلامی پرداخته و چگونگی روایت (نقل) و درایت (فهم) آنها را در سخنان و آثار امام مورد بررسی قرار دادهایم
امام خمینی,احادیث عرفانی,روایت,درایت,مبانی و اصول
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1115.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1115_377389367e0f544a505c1c7a4a95cd68.pdf