در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة ...
بیشتر
در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان میتوان داشت و معمولاً از آن به سلسلۀ زمانی پویا و سلسلة زمانی ایستا یاد میشود اشاره شده است و سپس نشانه داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسلة زمانی ایستا است.
در گام نهایی این تحقیق، نشان داده میشود زمان به معنای سلسلة زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفة ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشأ انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگارة معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود میداند