هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمکگرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفۀ اسلامی دربارۀ وجود است. با توجه به اینکه کانت در نقد عقل محض در دو موضع به تحلیل «وجود» میپردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، بهمنزلۀ یکی از مقولاتِ وجههنظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمکگرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفۀ اسلامی دربارۀ وجود است. با توجه به اینکه کانت در نقد عقل محض در دو موضع به تحلیل «وجود» میپردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، بهمنزلۀ یکی از مقولاتِ وجههنظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی در نقد برهان وجودی، این مقاله با هدف ارائۀ تبیینی جامع و منسجم از این دو موضع نشان میدهد که کانت در دیالکتیک استعلایی، برای اجتناب از ایدئالیسم جزمی و ایدئالیسم شکاکانه، دادهشدگی وجود را متأثر از هیوم برای نقد برهان وجودی بهکار میگیرد، اما در تحلیل استعلایی که بر فهم ما از وجود متمرکز است، متأثر از ولف که برای او وجود امری فرعی و مجهول است، وجود را از مراتب علم ما به گزارهها میداند. همچنین با برقراری نوعی همارزی ابتدایی میان «اصالت وجود در حکمت متعالیه» و «دادهشدگی وجود نزد هیوم»، و «اصالت ماهیت و اعتباریبودن مفهوم وجود نزد سهروردی» و «متمم بودن آن نزد ولف» از ابزارهای مفهومی برای تحلیل وجود در حکمت متعالیه و حکمت اشراق، همچون «معقولات ثانیۀ فلسفی»، «زیادت وجود بر ماهیت»، و «جهات ثلاث» برای تبیین وجود نزد کانت کمک گرفته میشود.
در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة ...
بیشتر
در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان میتوان داشت و معمولاً از آن به سلسلۀ زمانی پویا و سلسلة زمانی ایستا یاد میشود اشاره شده است و سپس نشانه داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسلة زمانی ایستا است.
در گام نهایی این تحقیق، نشان داده میشود زمان به معنای سلسلة زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفة ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشأ انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگارة معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود میداند
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمیآید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کردهاند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیشتر اشتباهاتی که ...
بیشتر
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمیآید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کردهاند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیشتر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آنجا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعدهای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعدهای نبوده است.
در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره میشود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی، آملی، و استاد یزدانپناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارتهای خود ملاصدرا، دیدگاه وی را دربارة چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد