عباس اسالم؛ شاکر لوائی
چکیده
اختیار به عنوان بدیهیترین ادراک بشر همواره با موانع نظری روبرو بوده است. علم، قدرت، و اراده مطلق الهی از جمله موانع کلامی و عوامل وراثتی، جغرافیا از موانع علمی و ضرورت علّی و معلولی که یکی از فروعات قانون علیّت است، از جمله موانع فلسفی تحقق اختیار میباشد. ناسازگاری ضرورت علّی و ادراک اختیار انسان، اندیشمندان حوزههای مختلف ...
بیشتر
اختیار به عنوان بدیهیترین ادراک بشر همواره با موانع نظری روبرو بوده است. علم، قدرت، و اراده مطلق الهی از جمله موانع کلامی و عوامل وراثتی، جغرافیا از موانع علمی و ضرورت علّی و معلولی که یکی از فروعات قانون علیّت است، از جمله موانع فلسفی تحقق اختیار میباشد. ناسازگاری ضرورت علّی و ادراک اختیار انسان، اندیشمندان حوزههای مختلف فکری در سنت تفکر اسلامی را بر آن داشت تا پاسخهایی مطابق با مبانی خویش براى این مسئله ارائه دهند. فلاسفه با پذیرفتن ضرورت علّی، اراده فاعل مختار را به عنوان جزء اخیر علّت تامه مصحح فعل اختیاری دانستند امّا برخی متکلمین با انکار ضرورت علّی و جایگزینی آن با اولویت، امکان ذاتی را کافی در تحقق فعل اختیاری دانسته و وجوبِ ناشى از قانون ضرورت علّی را منکر شدند و اختیار را مبتنى بر انکار ضرورت و کفایت اولویت، اثبات نمودند. در این میان برخی اصولیون شیعه با نظریهای میانی، ضرورت علّی را در ساحت فاعل مختار نفی و در باقی فواعل جاری دانستند و بدین صورت اختیار فاعل مختار را به اثبات رساندند. نوشتار حاضر با بیان پاسخهای مختلف، میکوشد بر پاسخ اصولیون شیعه تاکید وآن را برجسته نماید.
رضا رسولی شربیانی؛ احمدرضا هنری
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 61-83
چکیده
ازآنجاکه مسئلة اختیار و عقل در فلسفه و کلام اسلامی بسیار مورد توجه بوده است و در حوزۀ انسانشناسی نیز همواره از مباحث اصلی تلقی میشود، هدف این مقاله پرداختن به جایگاه آن در زندگی برزخی است. چون موضوع تمام رفتارها و خلقیات آدمی نفس است و نفس مراتب مختلف دارد و ازجمله مراتب آن تعقل و اراده است و همۀ کمالات آدمی بر نفس مترتب ...
بیشتر
ازآنجاکه مسئلة اختیار و عقل در فلسفه و کلام اسلامی بسیار مورد توجه بوده است و در حوزۀ انسانشناسی نیز همواره از مباحث اصلی تلقی میشود، هدف این مقاله پرداختن به جایگاه آن در زندگی برزخی است. چون موضوع تمام رفتارها و خلقیات آدمی نفس است و نفس مراتب مختلف دارد و ازجمله مراتب آن تعقل و اراده است و همۀ کمالات آدمی بر نفس مترتب میشود و ازطرفدیگر نفس یک حقیقت جاودانه است میتوان نتیجه گرفت قوا و مراتب آن نیز جاودان است و همانطورکه نفس میتواند در وعای دنیوی تعقل و تصمیمگیری کند در وعای برزخی نیز بر این دو امر قادر است و اگر بپذیریم نفس موضوع استکمال برزخی است و قدرت تعقل و اختیار دارد میتوان نتیجه گرفت که بهجز محدودیتها و تعارض ناشی از آن، که در زندگی دنیوی منجر به خطا یا گناه میشود، نظام زندگی گروهی و خانوادگی با همۀ شرایط موجود در دنیا در زندگی برزخی نیز وجود دارد. بنابراین اختیار انسان بهمعنای انجام ثواب و یا ارتکاب گناه نیست بلکه انتخاب میان خوب و خوبتر است که در این انتخاب ملکات نفس، که وی از زندگی دنیوی با خود بههمراه برده است، میتوانند علل عمده باشند. بنابراین، اختیار برزخی تحتتأثیر اختیار انسان در زندگی دنیوی و بهعبارتدیگر درطول آن قرار دارد. ازآنجاکه انسان معاصر ازنظر معنوی با چالشهای زیادی، مانند معناداری زندگی و رنجها و دردهای موجود در این جهان، مواجه است، استکمال برزخی و لازمۀ آن، یعنی اختیار در برزخ، میتواند به معناداری زندگی و ایجاد روح امیدواری در انسان و انگیزۀ بیشتر برای گرایش به خیر و نیکی و دستیابی به سعادت مؤثر باشد.