فلسفه
نادر شکراللهی؛ خدیجه امیری؛ شاکر لوایی
چکیده
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، ...
بیشتر
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام میتواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقة غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفة اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت میتوان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسانانگاری میشود. یافتههای این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت میکند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوة تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگیهای خاصی از قبیل قوة قدسی، عقل مستفاد، قوة متخیلة بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز میشود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی میتوان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقولة تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
هادی وکیلی؛ پریسا گودرزی؛ محبوبه امانی
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 141-152
چکیده
از جمله مراتب قوای نظری نفس، بنابر تقریر ابن سینا، قوهای است که استعداد کسب معقولات را دارد و عقل هیولانی نامیده میشود و با «مشکاۀ» در آیۀ نور مطابقت میکند؛ در مسیری که نفس به یک قوۀ خاص استکمال مییابد و به کمال خاصی میرسد، که همانا حصول شهودی و حضوریِ معقولات بالفعل در ذهن است و مصداق «نورٌ علی نور» در ...
بیشتر
از جمله مراتب قوای نظری نفس، بنابر تقریر ابن سینا، قوهای است که استعداد کسب معقولات را دارد و عقل هیولانی نامیده میشود و با «مشکاۀ» در آیۀ نور مطابقت میکند؛ در مسیری که نفس به یک قوۀ خاص استکمال مییابد و به کمال خاصی میرسد، که همانا حصول شهودی و حضوریِ معقولات بالفعل در ذهن است و مصداق «نورٌ علی نور» در آیه است؛ از این کمال و قوه بهترتیب به عقل مستفاد و عقل بالفعل یاد میشود. سرانجام، عقل فعال است که عامل خروج از هیولانیبودن به بالملکهشدن و از بالملکهبودن به فعلیت تام است و مصداق «نار» در این آیه است. داراشکوه نور ذات را نوری میداند که به هیچ یک از حواس درنمیآید و درواقع، در ادراک نور ذات باصره، سامعه، ذائقه، شامه، و لامسه عین یکدیگر و یک ذات شوند و آن نور خداست. «درخت زیتون» اشارهای به روح اعظم است.