سمیه السادات موسوی؛ سید علی اکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند ...
بیشتر
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعلهای اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهمترین نظریههای ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان میدهد نظریههای فضیلتمحوریِ فاعلمبنا و وظیفهگرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایتگرای کمالگرا ـ که شامل فضیلتمحوری غایتانگار نیز میشود ـ آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. بهنظر میرسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمالرساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی بهشمار میرود.