سید محمدامین مشکفروش؛ مهدی عظیمی
چکیده
چکیده بنابر مکتب روانشناسیگری، قوانین منطق و ریاضیات چیزی جز گزارشهای تعمیمیافته از الگوهای تفکر حاکم بر ذهن بشری نیست در نتیجه محتوای عبارتهای منطقی، ایدههایی صرفاً ذهنی و آفریدۀ ذهن بشرند و اگر ساختار ذهنِ ما به شیوههای متفاوت با آنچه بالفعل است میبود، آنگاه قوانین منطقی چیزی متفاوت با آنچه از قضا در حالِ ...
بیشتر
چکیده بنابر مکتب روانشناسیگری، قوانین منطق و ریاضیات چیزی جز گزارشهای تعمیمیافته از الگوهای تفکر حاکم بر ذهن بشری نیست در نتیجه محتوای عبارتهای منطقی، ایدههایی صرفاً ذهنی و آفریدۀ ذهن بشرند و اگر ساختار ذهنِ ما به شیوههای متفاوت با آنچه بالفعل است میبود، آنگاه قوانین منطقی چیزی متفاوت با آنچه از قضا در حالِ حاضر هستند میبودند. از نظر فرگه، بنیان این نظریه بر «مفهومگرایی» و «ایدهنگاری» معنای کلمات است. در باور فرگه معنای گزارهها، که وی آن را «اندیشه» مینامد امری متمایز از «ایده»ها و مفاهیمِ حاضر در ذهن هر فرد است و وی با دو استدلال درصدد اثبات این امر است. عدمِ گفتمان مشترک و در نتیجه تبدیل زبان به امری شخصی و همچنین حاصل شدن نسبیگرایی معرفتشناختی دو تالی فاسدِ پذیرش عدمِ تمایز «اندیشه» از «ایده» است. در این پژوهش روشن میگردد که اشکالاتِ فرگه بر «مفهومگرایی» همچنان پابرجا است و به این اشکالات تا کنون پاسخ قانعکنندهای داده نشده است. رویکردِ این پژوهش متمرکز بر استدلالهای سلبیِ فرگه در نقدِ مفهومگرایی و نه نظریّات ایجابیِ فرگه در نحوه ادراک اندیشهها است.