فلسفه
مرتضی متولی؛ مهدی عظیمی
چکیده
با اینکه ما بسیاری از آگاهیها و معرفتهای خود را از گواهی گرفتهایم، آن هیچگاه به صورت جدّی در معرفت-شناسی مطرح نبوده است مگر در چند دههی اخیر. اما در جهان اسلام گواهی بهضرورت بیشتر محلّ توجّه بوده است، و در این میان سهروردی باز هم به ضرورت بیشتر به آن پرداخته است. او در سه موضع از گواهی سخن گفته است: در منطق (شامل معرفتشناسی ...
بیشتر
با اینکه ما بسیاری از آگاهیها و معرفتهای خود را از گواهی گرفتهایم، آن هیچگاه به صورت جدّی در معرفت-شناسی مطرح نبوده است مگر در چند دههی اخیر. اما در جهان اسلام گواهی بهضرورت بیشتر محلّ توجّه بوده است، و در این میان سهروردی باز هم به ضرورت بیشتر به آن پرداخته است. او در سه موضع از گواهی سخن گفته است: در منطق (شامل معرفتشناسی گذشتگان)، در اصول فقه، و در الهیات. در این جستار، با دو رویکرد تحلیلی و تاریخی مساهمت سهروردی در این بحث را نشان خواهیم داد. در منطق، او بر شانهی فارابی و ابنسینا ایستاده است، اما تفاوتهای جدّی با آنها دارد و توگویی میخواهد یقین را در متواترات برآمده از تراکم ظنون بداند. در اصول فقه، سراسر از غزالی متأثّر است و این تأثیر به منطق او نیز راه یافته است. در الهیات، اما، نوآورانه و برای نخستین بار بحث از گواهی را پیش میکشد تا ارزش معرفتشناختی تجربهی دینی برای غیرتجربهگر را اثبات کند.