زینب زرگوشی؛ رضا رضازاده؛ مجید ضیایی
چکیده
Contrary to classical theory of metaphor that According to which metaphor only creats on basis objective similarity between two domain of experience, contemporary theory of metaphor consider that only objective similarity is not basis of framing metaphor but also non-objective similarity and experiential cooccurrence are basis of framing metaphor, In contemporary theory, theoretical concepts formulated through metaphorical extending of physical experiences.metaphor is mapping structure of source domain to target domain.causality is one of the major concepts in philosophy that conceptualized with ...
بیشتر
Contrary to classical theory of metaphor that According to which metaphor only creats on basis objective similarity between two domain of experience, contemporary theory of metaphor consider that only objective similarity is not basis of framing metaphor but also non-objective similarity and experiential cooccurrence are basis of framing metaphor, In contemporary theory, theoretical concepts formulated through metaphorical extending of physical experiences.metaphor is mapping structure of source domain to target domain.causality is one of the major concepts in philosophy that conceptualized with various metaphors.causality has special status in Suhrawardi's philosophical system and various metaphors have been used to describe causality. In Shaykh al-Ishrag's philosophical system causality is conceptualized through physical experiences such as Illumination,motion,give,generating and build.accordingly causes are embodied such as sun,beginner,giver,parents, builder and effects such as ray and shadow,moving ,receiver,child,built. Some causal metaphors indicate the similarity of cause and effect and others indicate the dissimilarity of cause and effect.Since the discussion of metaphor is also related to the discussion of symbol,, it is pointed out that some metaphors of causality in Suhrawardi's philosophy are symbolic metaphors.
محسن حبیبی؛ عاطفه نصیری نصر
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 75-98
چکیده
چکیده شیخ شهابالدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق از سویی مدعی است که برای نیل به حقیقت فقط استفاده از استدلال عقلی کافی نیست و لازم است طالب حکمت اهل سیر و سلوک باطنی نیز باشد. از سوی دیگر معتقد است که محتوای فلسفهاش با آموزههای دینی هماهنگی تام دارد. او در سیر باطنی جایگاه ویژهای برای عبادت، دعا، و نیایش قائل است و گاهی متناسب ...
بیشتر
چکیده شیخ شهابالدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق از سویی مدعی است که برای نیل به حقیقت فقط استفاده از استدلال عقلی کافی نیست و لازم است طالب حکمت اهل سیر و سلوک باطنی نیز باشد. از سوی دیگر معتقد است که محتوای فلسفهاش با آموزههای دینی هماهنگی تام دارد. او در سیر باطنی جایگاه ویژهای برای عبادت، دعا، و نیایش قائل است و گاهی متناسب با حال نجواهایی با خداوند و ملکوتیان دارد. البته محتوای آنها در قواعد حکمی همچون نظریة ابصار، هستیشناسی نوری، و امکان اشرف ریشه دارد. بهنظر میرسد وی به توقیفیبودن اسمای الهی قائل نیست؛ زیرا متناسب حال خود از اصطلاحات فلسفی وِیژة خود استفاده میکند و حق تعالی را مورد خطاب قرار میدهد. برخی مناجاتهایش ابداعی و البته برخی دیگر نیز گرفتهشده از ادعیه مأثورهاست. مناجاتهای شیخ همیشه ملازم با عرض حاجت از خداوند نیست و گاهی فقط خداوند را تمجید و ستایش میکند و یابندگان برجستهای چون حضرت رسول و خاندانش یا موجودات علوی دیگری همچون نفس، طباع تام، بهمن، عقل ثانی، ملائکه، و افلاک را مورد خطاب قرار داده است.
فرامرز میرزازاده احمدبیگلو
دوره 6، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 101-120
چکیده
محمدعابد جابری برای یافتن راهکاری بهمنظور برونرفت از فضای فکری مسدود عربی ـ اسلامی به تحلیل «سنت» و «گذشتة» آن روی آورد و با نگرشی تاریخی و ساختارمند و در چهارچوب عقلانیت انتقادی سه نظام فکری بیانی، عرفانی، و برهانی را در ساختار آن تشخیص داد. روششناسی تاریخگرایانه و ساختارگرایانه به فکر وی سمت و سویی داده است ...
بیشتر
محمدعابد جابری برای یافتن راهکاری بهمنظور برونرفت از فضای فکری مسدود عربی ـ اسلامی به تحلیل «سنت» و «گذشتة» آن روی آورد و با نگرشی تاریخی و ساختارمند و در چهارچوب عقلانیت انتقادی سه نظام فکری بیانی، عرفانی، و برهانی را در ساختار آن تشخیص داد. روششناسی تاریخگرایانه و ساختارگرایانه به فکر وی سمت و سویی داده است که ضمن ساختارشکنی در تحلیل فضای فکری عربی ـ اسلامی، ساختارهایی را نیز بر آن تحمیل میکند. در این مقاله پس از بررسی روش و تفکر جابری، به این نتیجه رسیدهایم که تاریخگرایی و ساختارگرایی تفکر جابری به این منجر شده است که نگرش وی برای رسیدن به مطلوب خود ایدئولوژیک باشد؛ ایدئولوژیای که از علمگرایی مدرن، تاریخگرایی، و ساختارگرایی نگرش وی نشئت میگیرد.