مرتضی بحرانی؛ سیدمحسن علویپور
چکیده
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب ...
بیشتر
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب تفکر سیاسی و بهرهگیری از مفاهیم کمکی برای جایگیری آن در چهارچوب فلسفة سیاسی آنها نشان میدهد. مقالة حاضر، با بررسی مفهوم دوستی در آرای فیلسوفانی چون کندی، فارابی، عامری، اخوانالصفا، و خواجهنصیرالدین طوسی، ازطریق تحلیل محتوایی آثار آنها نشان میدهد که متفکران مسلمان در وامگیری از فیلسوفان یونانی، بنابر زمینة فکری خویش، روایتیِ مختص خود از مفاهیم برسازندة سامان سیاسی بهدست میدهند که در مواردی حتی با رویکرد حکیمان یونانی مخالف است.
سیدمحسن علویپور؛ عبدالرسول حسنیفر
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 57-84
چکیده
بر خلاف این باور نادرست که تفکر مدرن و نتایج آن برای زندگی بشری، بر مبنای گسستی سراسری از تفکر پیشامدرن پدید آمده است، دستاوردهای حوزههای مختلف معرفت بشری در عصر حاضر نشان از آن دارد که بازخوانی انتقادی میراث فلسفه کلاسیک به اکتشافات شگفتی حتی در حوزههای علمیِ کاملا مدرن رهنمون شده است. پرسش آن است که آیا تنها فلسفه کلاسیک غرب چنین ...
بیشتر
بر خلاف این باور نادرست که تفکر مدرن و نتایج آن برای زندگی بشری، بر مبنای گسستی سراسری از تفکر پیشامدرن پدید آمده است، دستاوردهای حوزههای مختلف معرفت بشری در عصر حاضر نشان از آن دارد که بازخوانی انتقادی میراث فلسفه کلاسیک به اکتشافات شگفتی حتی در حوزههای علمیِ کاملا مدرن رهنمون شده است. پرسش آن است که آیا تنها فلسفه کلاسیک غرب چنین ظرفیتی را برای بازشکوفایی داراست؟ و آیا میراث فلسفه اسلامی از چنین ظرفیتی برای بهرهبرداری در جامعه معاصر خودمان تهی است؟ پژوهش حاضر با تامل بر یک مطالعه موردی و بررسی مقوله «دوستی» در رشته علمیِ مدرن «رواندرمانی» و نحوه احیای مجدد آن در دنیانی معاصر –بر خلاف آموزههای فلسفی مدرن- ظرفیتهای همین مقوله در چارچوب میراث فلسفه اسلامی را نیز مورد واکاوی قرار میدهد و نشان میدهد که امکان رویکردی مشابه به گنجینه فکری اسلامی نیز در جامعه معاصر اسلامی وجود دارد.