مرتضی بحرانی؛ سیدمحسن علویپور
چکیده
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب ...
بیشتر
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب تفکر سیاسی و بهرهگیری از مفاهیم کمکی برای جایگیری آن در چهارچوب فلسفة سیاسی آنها نشان میدهد. مقالة حاضر، با بررسی مفهوم دوستی در آرای فیلسوفانی چون کندی، فارابی، عامری، اخوانالصفا، و خواجهنصیرالدین طوسی، ازطریق تحلیل محتوایی آثار آنها نشان میدهد که متفکران مسلمان در وامگیری از فیلسوفان یونانی، بنابر زمینة فکری خویش، روایتیِ مختص خود از مفاهیم برسازندة سامان سیاسی بهدست میدهند که در مواردی حتی با رویکرد حکیمان یونانی مخالف است.