مهدیl باقری؛ احد فرامرز قراملکی
چکیده
صدرالمتالهین در ارائه نظریۀ خود دربارۀ علم الهی به اشیاء، رهآوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنیِ خزائن بهره برده است. مسألۀ اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائۀ دیدگاههای فلسفی خود دربارۀ واژۀ قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به مؤلفههای معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی ...
بیشتر
صدرالمتالهین در ارائه نظریۀ خود دربارۀ علم الهی به اشیاء، رهآوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنیِ خزائن بهره برده است. مسألۀ اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائۀ دیدگاههای فلسفی خود دربارۀ واژۀ قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به مؤلفههای معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی و سیستمی آرای صدرا درباره خزائن و سنجش آن با دادههای معناشناسی ساختاری-تحلیلیِ کاربرد این واژه در قرآن نشان میدهد صدرا ضمن توجه به کاربرد قرآنی خزائن، هم از ویژگیها و هم از مؤلفههای مفهومی خزائن، تبیینی فلسفی ارائه میکند. میزان قابل توجهِ بهرهمندی ملاصدرا از قرآن در برشمردن اوصاف خزائن (مانند «حضور در صقع ربوبی»، «حافظ»، «بیحدّی» ،«باق» و «أبقی»، «مرتبۀ علمیِ پیش از ایجاد»،«واحد کثیر») به این معناست که وی در مواجهه با این واژۀ قرآنی، بیشتر از ارائۀ تفسیر فلسفی، به فلسفیدنِ مبتنی بر تفسیر پرداخته است که میتوان آن را «فلسفۀ تفسیری» نامید.
مرتضی جعفریان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 7، شماره 3 ، آذر 1395، ، صفحه 81-105
چکیده
میرداماد برای اولین بار مفاهیم معقول دوم را به نحوی تعریف یا تفسیر می کند که با ویژگیهای مفاهیم فلسفی سازگار بوده و آنها را در بگیرد. در تعریف میرداماد، معقولهای اول مفاهیمی هستند که به امور متمایز و عینی در عالم واقع دلالت دارند و در مقابل معقولهای دوم منطقی و فلسفی مابه ازایی در عالم واقع ندارند و به هیچ امر عینی مستقل و متمایزی ...
بیشتر
میرداماد برای اولین بار مفاهیم معقول دوم را به نحوی تعریف یا تفسیر می کند که با ویژگیهای مفاهیم فلسفی سازگار بوده و آنها را در بگیرد. در تعریف میرداماد، معقولهای اول مفاهیمی هستند که به امور متمایز و عینی در عالم واقع دلالت دارند و در مقابل معقولهای دوم منطقی و فلسفی مابه ازایی در عالم واقع ندارند و به هیچ امر عینی مستقل و متمایزی اشاره نمیکنند. در نظریه میرداماد معقول دوم بودن یک مفهوم معادل اعتباری بودن و مابهازای عینی نداشتن و معقول اول بودن معادل اصیل بودن و عینی بودن مدلول آن است. از دیدگاه او مفاهیم ماهوی و نسبتها و لوازم سلبی و ثبوتی آنها معقول اول و مفهوم وجود هم معقول دوم شمرده میشود. در واقع اعتباری بودن وجود به معنای معقول دوم بودن مفهوم وجود و اصالت ماهیت به معنای معقول اول بودن مفاهیم ماهوی است. تعریف میرداماد از معقول های دوم با تعریفی از معقول دوم که بر اساس تقدم دلالت بر امر عینی و بالذات خارجی صورت گرفته، شباهت بسیاری دارد. نظریه میرداماد با دشواریهایی در زمینه مواجه است که ناشی از عدم توجه به معانی و اعتبارات گوناگون وجود و معقول دوم شمردن همه آنها است. نظریه او در مورد توجیه امکان حمل وجود به واجب الوجود نیز با تعارضاتی مواجه است.