فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
خداوند متعال که خالق و ربّ انسانهاست، تأمین نیازهای اولیه و اساسی آنها را عهدهدار گردیده و در قرآن کریم، تضمین روزیها را وعده داده است. این وعده الهی سبب شده تا برخی آن را حقّ واجبی از جانب خود به عهده خداوند دانسته و توقّع اعطاء آن را به نحو احسن و کامل داشته باشند. از این رو با مشاهده تفاوت رزقها، عدل الهی را زیر سؤال می برند؛ ...
بیشتر
خداوند متعال که خالق و ربّ انسانهاست، تأمین نیازهای اولیه و اساسی آنها را عهدهدار گردیده و در قرآن کریم، تضمین روزیها را وعده داده است. این وعده الهی سبب شده تا برخی آن را حقّ واجبی از جانب خود به عهده خداوند دانسته و توقّع اعطاء آن را به نحو احسن و کامل داشته باشند. از این رو با مشاهده تفاوت رزقها، عدل الهی را زیر سؤال می برند؛ همچنین تأکید قرآن بر انتساب بسط و تقدیر رزق انسانها به خداوند را با لزوم تلاش انسانها برای کسب روزی، غیر قابل جمع میدانند. مسألهای که در این مقاله مطرح میشود آن است که چرا خداوند روزی انسانها را متفاوت قرار داده ؟ در خصوص این موضوع مقالات متعددی در حوزه علوم قرآنی نوشته شده است؛ اما نوآوری نوشتار حاضر بررسی فلسفی این موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حکمت سینوی آن هم با محوریت «رساله الارزاق» ابن سینا است. ابنسینا در این رساله درصدد آن است که با تکیه بر حکمت و عنایت الهی این تصوّرات غلط را اصلاح نماید. او با بیان تناقضات پیش آمده در شقوق مختلف مسأله، نشان میدهد تصوّر تساوی روزیها منجر به وقوع امر محال و یا نابودی انسانها میشود.
هادی وکیلی؛ پریسا گودرزی؛ محبوبه امانی؛ علیاکبر احمدی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 1-16
چکیده
مقالۀ حاضر به تحلیل مطهری از الهیات جدید میپردازد. نخست رأی مطهری در باب الهیات را مختصراً شرح میدهم. دیدگاهی که بر اساس آن مطهری مقام قدسی خداوند را مقتضی این میداند که مستقیماً در اشیا مداخله نکند. بهعبارت دیگر، او بر این باور است که خلقت صرفاً از طریق نظام علّی است. سپس، توضیح میدهم که مطابق با آرای مطهری در ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به تحلیل مطهری از الهیات جدید میپردازد. نخست رأی مطهری در باب الهیات را مختصراً شرح میدهم. دیدگاهی که بر اساس آن مطهری مقام قدسی خداوند را مقتضی این میداند که مستقیماً در اشیا مداخله نکند. بهعبارت دیگر، او بر این باور است که خلقت صرفاً از طریق نظام علّی است. سپس، توضیح میدهم که مطابق با آرای مطهری در الهیات جدید، تحت تأثیر نگرش یهودی و مسیحی، خدا همچون نیرویی کر و کور است که بلاواسطه اشیا، و خصوصاً سرنوشت بشری را، تحت نفوذ خود میگیرد.
سیدعلی علمالهدی؛ مهدی محمدزاده
چکیده
در فلسفه ملاصدرا طبق اصالت وجود و حرکت جوهری، معقولات اولی مابازای خارجی و مستقل از ذهن ندارند و ازآنجا که طبق تشکیک وجود؛موجودات صرفا دارای نسبت طولی با هم میتوانند باشند(نه نسبت هم عرض). ماهیت هر موجود مختص به همان موجود خواهد شد و ضمنا امری انتزاعی از مرتبه ی همان موجود. پس دیگر بعنوان حقیقتی خارجی و مشترک میان جزئیات نمی تواند ...
بیشتر
در فلسفه ملاصدرا طبق اصالت وجود و حرکت جوهری، معقولات اولی مابازای خارجی و مستقل از ذهن ندارند و ازآنجا که طبق تشکیک وجود؛موجودات صرفا دارای نسبت طولی با هم میتوانند باشند(نه نسبت هم عرض). ماهیت هر موجود مختص به همان موجود خواهد شد و ضمنا امری انتزاعی از مرتبه ی همان موجود. پس دیگر بعنوان حقیقتی خارجی و مشترک میان جزئیات نمی تواند لحاظ گردد. از همین رو معقول اولی در فلسفه صدرایی غیر قابل طرح می شود و به تبع آن معقول ثانی نیز بعنوان متضایف معقول اولی امکان طرح نخواهد داشت. علاوه بر این نشان داده شده در فلسفه صدرایی اصولا ملاک معقولیت مفاهیم نیز تغییر می کند و "تجرد" نیست بلکه "عومیت" است. ضمنا سنخ جدیدی از معقولات بعنوان کلیات پیشینی ذهن؛ بازشناسی شده اند که در هیچیک از اقسام معقول اولی و ثانی منطقی و ثانی فلسفی قابل گنجانده شدن نیستند. از همین رو ضروری است؛مبتنی بر اصول حکمت متعالیه طرحی نو جهت تقسیم بندی معقولات در انداخته شود. در این مقاله نشان داده شده، می توان معقولات را به سه دسته انتزاعی و پیشینی و قراردادی در فلسفه ملاصدرا تقسیم نمود.
هادی وکیلی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 107-119
چکیده
عرفان بیشک جوهر تجربۀ دینی به شمار میرود و این تجربه، هم برای کسانی که دارای اعتقادات مذهبی هستند، و هم برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، نوعاً باعث تغییر در زندگی میشود. صرفنظر از دشواری توصیف حالات عرفانی که از چارچوب مفهومیِ تجارب عادی بسیار دور به نظر میرسند، به نظر میرسد میتوان شباهتهای متعددی ...
بیشتر
عرفان بیشک جوهر تجربۀ دینی به شمار میرود و این تجربه، هم برای کسانی که دارای اعتقادات مذهبی هستند، و هم برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، نوعاً باعث تغییر در زندگی میشود. صرفنظر از دشواری توصیف حالات عرفانی که از چارچوب مفهومیِ تجارب عادی بسیار دور به نظر میرسند، به نظر میرسد میتوان شباهتهای متعددی میان این حالات در سنتهای دینی ـ عرفانی مختلف یافت. این شباهتها عبارتند از: تجربۀ وحدت، احساسِ قرار داشتن در ورای زمان و مکان، احساس تقدّس، احساس لذت و شادکامی، وحدتی که توام با خلاء و ملأ است، و آگاهی از یک واقعیت غایی ابدی. حالات عرفانی را در قیاس با مراقبۀ معنوی (meditation) میتوانیم به دو دسته مقولات متمایز تقسیم کنیم: تنزیهی(متعالی) و تشبیهی (حلولی). عرفانهای تنزیهی و تشبیهی هر چند شباهتهای قابل توجهی با یکدیگر دارند، اما بهطور قطع با یکدیگر متفاوت هستند. این دو نوع گرایش عرفانی در ادیان و آیینهای مذهبی شرق و غرب جهان به تفاوت دیده میشود. تفاوتهای موجود بر سر تفسیر تجارب عرفانی ممکن است ناشی از تفاوتها و تمایزات فرهنگی و زبانی باشد. تفاسیر روانشناختی، عصب-روانشناختی، و علومشناختی از تجارب عرفانی، از مهمترین رویکردها در پژوهشهای نوین در سطح جهان محسوب میشود.
حمیده اخباراتی؛ شهرام پازوکی
دوره 7، شماره 3 ، آذر 1395، ، صفحه 107-130
چکیده
اشاعره یکی از مذاهب کلامی اهل سنت هستند. تشابه ظاهری بین بعضی اعتقادات اصولی اشاعره و تعالیم عرفانی، باعث شده که عارفان بزرگ مسلمان از جمله مولانا جلال الدین محمد بلخی را در جرگه مذهب اشعری تصور کنند. در حالیکه اصولاً مبانی و مبادی علم عرفان و علم کلام کاملاً مستقل و متفاوت هستند. در این مقاله سعی شده برخی از تشابهات ظاهری آرای عرفانی ...
بیشتر
اشاعره یکی از مذاهب کلامی اهل سنت هستند. تشابه ظاهری بین بعضی اعتقادات اصولی اشاعره و تعالیم عرفانی، باعث شده که عارفان بزرگ مسلمان از جمله مولانا جلال الدین محمد بلخی را در جرگه مذهب اشعری تصور کنند. در حالیکه اصولاً مبانی و مبادی علم عرفان و علم کلام کاملاً مستقل و متفاوت هستند. در این مقاله سعی شده برخی از تشابهات ظاهری آرای عرفانی مولانا در قیاس با اصول اعتقادی اشاعره که ظاهراً مشترک می نمایند، بیان گردد و تفاوت عمیق بین آن دو به طور مختصر شرح داده شود. بدین منظور اقوال آنان خصوصاً در باب «حسن وقبح»، «جبر و اختیار»، «توحید افعالی و انکار علیّت»، «عینیت ذات با صفات» و «رؤیت حق تعالی» مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت به این مسئله پاسخ داده می شود: «آیا مولانا از نظر اعتقادات اشعری است؟» یا اینکه عرفان و علم کلام آنچنان فاصله ای دارند که قیاس آنها حاکی از ناآگاهی از هر دو جریان فکری است."
اعظم مردیها؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
چکیده خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آنها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر ...
بیشتر
چکیده خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آنها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر مراتب هستی با مراتب وجود انسان و پذیرش عالم مثال سهروردی، به عنوان عالمی واسطه که قرابت وجودی با هردو عالم ماده و عقل دارد، تفسیری نو از قوه خیال و صور خیالی ارائه میکند. ملاصدرا بر اساس این دیدگاه نو امور متعددی را که همگی مرتبط با نفس انسان هستند تفسیر میکند. مهمترین این امور معاد جسمانی و ثواب و عقاب اخروی است.
سیدمحسن میری
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1389، ، صفحه 119-138
چکیده
این مقاله به دغدغهها و بحرانهای انسان از منظر هانری کربن میپردازد. کربن فلسفه و اندیشه خویش را پرسش از وضعیت انسان و بحرانهای او آغاز گرد و سپس راه حلها را در مبانی اساسی فلسفی و حکمی یافت. وی علت اصلی مشکلات و بحرانهای معاصر در غرب را در نوع وجودشناسی و معرفتشناسی فیلسوفان غربی میدانست و راه حل اساسی را نیز در اعتقاد به ...
بیشتر
این مقاله به دغدغهها و بحرانهای انسان از منظر هانری کربن میپردازد. کربن فلسفه و اندیشه خویش را پرسش از وضعیت انسان و بحرانهای او آغاز گرد و سپس راه حلها را در مبانی اساسی فلسفی و حکمی یافت. وی علت اصلی مشکلات و بحرانهای معاصر در غرب را در نوع وجودشناسی و معرفتشناسی فیلسوفان غربی میدانست و راه حل اساسی را نیز در اعتقاد به عالم مثال جستجو میکرد. در مقالة حاضر، بحرانهای انسان معاصر از دیدگاه کربن مانند دوگانهانگاری در کل هستی و معرفت، سکولاریزاسیون (جدایی الهیات از فلسفه)، زوال معادشناسی، قداستزدایی از هنر، رویکرد تکساحتی به دین و نبود مبانی اصیل برای نزدیکی ادیان به یکدیگر، طرح میشوند. سپس، پاسخ وی بر اساس حکمت اسلامی با تأکید بر ویژگی ایرانی عالم مثال از منظر حکمای ایرانی همچون ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا عرضه میشود و به اجمال نقد میگردد.
هادی وکیلی؛ محمدهادی محمودی
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 119-135
چکیده
مقالة حاضر خوانشی است از کلیات نگاه هانری کربن و سید احمد فردید در باب مطالعة تطبیقی عرفان اسلامی و فلسفة آلمانی، و همچنین مقایسة نگاه دو متفکر با هم. دو متفکر در نقاط بسیاری با هم اتفاق نظر دارند؛ مثلاً اینکه هر دو مطالعة تطبیقی را با نقد تاریخیانگاری شروع میکنند، هر دو دلبستة پدیدارشناسی هستند، و هر دو در تلاشاند ...
بیشتر
مقالة حاضر خوانشی است از کلیات نگاه هانری کربن و سید احمد فردید در باب مطالعة تطبیقی عرفان اسلامی و فلسفة آلمانی، و همچنین مقایسة نگاه دو متفکر با هم. دو متفکر در نقاط بسیاری با هم اتفاق نظر دارند؛ مثلاً اینکه هر دو مطالعة تطبیقی را با نقد تاریخیانگاری شروع میکنند، هر دو دلبستة پدیدارشناسی هستند، و هر دو در تلاشاند با این مطالعات بر بحرانهای تاریخ تفکر غربی فائق آیند. در کنار این اتفاق نظرها، هر یک از آنها راه خود را در برخی مسائل از دیگری جدا میکند؛ فردید با تلقی خاصی که از تاریخ دارد حیث تاریخی افکار و اندیشهها را برجسته میکند و دائماً مطالعات خود را در متن تاریخ انجام میدهد، در حالی که کربن به فراتاریخ نظر دارد. همچنین فردید مطالعة خود را با الهام از هایدگر بر اتیمولوژی متمرکز میکند، در حالی که کربن با نگاهی زبانشناسانه در پی تشکیل شبکهای مفهومی در دو ضلع مطالعه است
داود معماری
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1392، ، صفحه 121-145
چکیده
وجهة عرفانی امام خمینی، تحتالشعاع وجهة سیاسی ممتاز و جایگاه فقهی برجستة ایشان، از نگاه اغلب مردم و گاه خواص و اهل معرفت مغفول مانده است. گرچه عرفان عملی و بعد معنوی، در سیرة سراسر پرماجرای آن حضرت بر آحاد دلدادگانش نمایان بود، به عرفان نظری و علمی او، و مبانی و اصول آن کمتر پرداخته شده است و البته این به معنای انکار تلاشهای درخور ...
بیشتر
وجهة عرفانی امام خمینی، تحتالشعاع وجهة سیاسی ممتاز و جایگاه فقهی برجستة ایشان، از نگاه اغلب مردم و گاه خواص و اهل معرفت مغفول مانده است. گرچه عرفان عملی و بعد معنوی، در سیرة سراسر پرماجرای آن حضرت بر آحاد دلدادگانش نمایان بود، به عرفان نظری و علمی او، و مبانی و اصول آن کمتر پرداخته شده است و البته این به معنای انکار تلاشهای درخور و نکتهبینیهای اندیشهورانی چند در این حوزة خطیر نیست. از آنجا که چشمههای ناب عرفان در نگاه امام جز از بلندای کوهسار قرآن و عترت (ع) نمیجوشد، در این نوشتار با تورقی گذرا در آثار گوناگون ایشان به اهتمام وی به احادیث معصومین (ع) بهمنزلة یکی از اصلیترین مبانی عرفان الهی و اسلامی پرداخته و چگونگی روایت (نقل) و درایت (فهم) آنها را در سخنان و آثار امام مورد بررسی قرار دادهایم
منیره سیدمظهری
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 121-137
چکیده
شیخ شهابالدین سهروردی در تبیین خود از مسئلۀ معاد به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسیشده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند و متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیۀ وعدههای ...
بیشتر
شیخ شهابالدین سهروردی در تبیین خود از مسئلۀ معاد به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسیشده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند و متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیۀ وعدههای پیامبران بدینگونه تحقق مییابد. اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی دارد که مظنون به تمایل به تناسخ است. صدرالمتألهین شیرازی از رویکرد سهروردی به مسئلۀ معاد، خصوصاً آنجا که صورتهای غیرجسمانی را، که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، انتقاده کرده و تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته است
محمدحسین وفائیان؛ قاسمعلی کوچنانی
دوره 5، شماره 4 ، بهمن 1393، ، صفحه 123-135
چکیده
واجبالوجود در ذات خویش، متصف به صفات متعدد ذاتی و حقیقی است. از سوی دیگر، واجبالوجود شیئی بسیط و در نهایت صرافت است. از دیدگاه صدرالمتألهین، جمع بین صفات متکثر و بساطت ذات حقتعالی، با تکیه بر قاعدۀ بساطت ذات وجود در عین تشکیک مراتب آن، صورت میپذیرد. دیدگاه خاصِ ارائهشده از سوی صدرالمتألهین در مورد صفات، سبب ارائة ویژگیهایی ...
بیشتر
واجبالوجود در ذات خویش، متصف به صفات متعدد ذاتی و حقیقی است. از سوی دیگر، واجبالوجود شیئی بسیط و در نهایت صرافت است. از دیدگاه صدرالمتألهین، جمع بین صفات متکثر و بساطت ذات حقتعالی، با تکیه بر قاعدۀ بساطت ذات وجود در عین تشکیک مراتب آن، صورت میپذیرد. دیدگاه خاصِ ارائهشده از سوی صدرالمتألهین در مورد صفات، سبب ارائة ویژگیهایی خاص از سوی وی در مورد صفات الهی میشود. هدف این پژوهش، تبیین این ویژگیها بر اساس تمرکز بر بساطت ذات و تشکیک مراتب صدرایی است و رهیافت آن، که با شیوۀ تحلیلی ـ توصیفیِ صفات الهی از منظر وی حاصل شده است اثبات پنج خصوصیت ذیل است: 1. ثبوت بالعرض صفات الهی؛ 2. تشکیک صفات؛ 3. توحید و بساطت صفات؛ 4. وجوب صفات؛ 5. حضور صفات در تمام مراتب هستی، برای اوصاف الهی
سید محمدامین مشکفروش؛ مهدی عظیمی
چکیده
چکیده بنابر مکتب روانشناسیگری، قوانین منطق و ریاضیات چیزی جز گزارشهای تعمیمیافته از الگوهای تفکر حاکم بر ذهن بشری نیست در نتیجه محتوای عبارتهای منطقی، ایدههایی صرفاً ذهنی و آفریدۀ ذهن بشرند و اگر ساختار ذهنِ ما به شیوههای متفاوت با آنچه بالفعل است میبود، آنگاه قوانین منطقی چیزی متفاوت با آنچه از قضا در حالِ ...
بیشتر
چکیده بنابر مکتب روانشناسیگری، قوانین منطق و ریاضیات چیزی جز گزارشهای تعمیمیافته از الگوهای تفکر حاکم بر ذهن بشری نیست در نتیجه محتوای عبارتهای منطقی، ایدههایی صرفاً ذهنی و آفریدۀ ذهن بشرند و اگر ساختار ذهنِ ما به شیوههای متفاوت با آنچه بالفعل است میبود، آنگاه قوانین منطقی چیزی متفاوت با آنچه از قضا در حالِ حاضر هستند میبودند. از نظر فرگه، بنیان این نظریه بر «مفهومگرایی» و «ایدهنگاری» معنای کلمات است. در باور فرگه معنای گزارهها، که وی آن را «اندیشه» مینامد امری متمایز از «ایده»ها و مفاهیمِ حاضر در ذهن هر فرد است و وی با دو استدلال درصدد اثبات این امر است. عدمِ گفتمان مشترک و در نتیجه تبدیل زبان به امری شخصی و همچنین حاصل شدن نسبیگرایی معرفتشناختی دو تالی فاسدِ پذیرش عدمِ تمایز «اندیشه» از «ایده» است. در این پژوهش روشن میگردد که اشکالاتِ فرگه بر «مفهومگرایی» همچنان پابرجا است و به این اشکالات تا کنون پاسخ قانعکنندهای داده نشده است. رویکردِ این پژوهش متمرکز بر استدلالهای سلبیِ فرگه در نقدِ مفهومگرایی و نه نظریّات ایجابیِ فرگه در نحوه ادراک اندیشهها است.
محمد نجاتی؛ احمد بهشتی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 125-137
چکیده
عموماً گمان میشود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعیبودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش میکشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوهای متفاوت مطرح میشود. ...
بیشتر
عموماً گمان میشود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعیبودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش میکشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوهای متفاوت مطرح میشود. وی معتقد است، دستکاری نفس ناشی از ابهام و واضحنبودن ادراکات است که به علت خساست و نقصان وجودی آن بروز مییابد. ملاصدرا برای حل مشکل مطابقت در ادراکات نفس از نظریة وحدت عاقل و معقول استفاده میکند. از دیدگاه صدرا چون علم حقیقتی وجودی داشته و وجود در عینیت با کمالات قرار دارد، درنتیجه نفس در فرایند ادراک و وحدت آن با ادراکات وجودی و کمالی میتواند از مرحلة وجودی و معرفتی اشتداد یافته و ادراکاتی واضح و مطابق با واقع را تحصیل کند.
محبوبه رجایی؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» ...
بیشتر
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» را از صفات سلبی خدا میداند و دلایلی را برای آن اقامه میکند. معنای دیگر با توجه به مبانی خاص ملاصدرا چون اصالت وجود، وحدت شخصی وجود و فقر وجودی است. در این معنا تعریف ملاصدرا از جوهر و عرض متفاوت با تعریف آن دو در فلسفه است و این تفاوت به خاطر تعریف خاص و ویژهای است که برای ماهیت مطرح میکند. وی در تفسیر آیات اسما و صفات الهی، حق را جوهر و اسما و صفات او را عرض میداند. مقسم در این تقسیم ماهیت یا موجود ممکن نیست بلکه اصل وجود است و در این معنا ماهیت ظل وجود و اخس آن است. این مقاله با روش تحلیل مفهومی به توصیف و مقایسه این دو معنا میپردازد.
هادی وکیلی؛ محمود شیخ
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 131-151
چکیده
در این مقاله کوشش شده که به این پرسش که آیا میتوان طریقة اخلاقیون را مدرسهای معنوی و تربیتی دانست، از سه منظر پاسخ داده شود؛ ابتدا با تکیهبر تعریف کلاسیک عرفان، سپس با بیان مشکلات تعریف کلاسیک برای چنین قضاوتی، با ارائة تعریفی از عرفان بر مبنای مفهوم سنت و تحلیل آن به دو مفهوم فرهنگ و ادبیات و تحلیل مفهوم فرهنگ به دانشها ...
بیشتر
در این مقاله کوشش شده که به این پرسش که آیا میتوان طریقة اخلاقیون را مدرسهای معنوی و تربیتی دانست، از سه منظر پاسخ داده شود؛ ابتدا با تکیهبر تعریف کلاسیک عرفان، سپس با بیان مشکلات تعریف کلاسیک برای چنین قضاوتی، با ارائة تعریفی از عرفان بر مبنای مفهوم سنت و تحلیل آن به دو مفهوم فرهنگ و ادبیات و تحلیل مفهوم فرهنگ به دانشها و نگرش و رفتارها، و نهایتاً با تکیهبر نگاه عمومی به مسئلة عارف و عرفان، عرفانی بودن طریقة اخلاقیون ثابت شده است.
سمنبر میرزایی؛ هادی وکیلی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 133-160
چکیده
ازجمله مسائل مطرحشده در فلسفه و عرفان اسلامی، مقولة خیال و مثال و برزخ است که در تبیین بسیاری از اعتقادات اسلامی ازجمله اصل معاد و حیات پس از مرگ، و اثبات تجرد روح و غیره نقش اساسی دارد. ابن عربی، ملاصدرا، ابن سینا، فارابی، و شیخ اشراق ازجمله اندیشمندانی هستند که به این مباحث پرداختهاند. در اندیشة ابن عربی، خیال، محل جمع اضداد ...
بیشتر
ازجمله مسائل مطرحشده در فلسفه و عرفان اسلامی، مقولة خیال و مثال و برزخ است که در تبیین بسیاری از اعتقادات اسلامی ازجمله اصل معاد و حیات پس از مرگ، و اثبات تجرد روح و غیره نقش اساسی دارد. ابن عربی، ملاصدرا، ابن سینا، فارابی، و شیخ اشراق ازجمله اندیشمندانی هستند که به این مباحث پرداختهاند. در اندیشة ابن عربی، خیال، محل جمع اضداد است و امری است که نه موجود است نه معدوم، نه معلوم است نه مجهول؛ او خیال را مضیّقترین و موسعترین معلومات میداند و معتقد است که انسان با دیدة خیال میتواند صورتهای خیالی و محسوس را با هم ادراک کند. وی نظریاتش دربارة عما را نیز، با نظریة خیال پیوند مىدهد و معتقد است که اگر نیروی خیال نبود عما، پدیدار نمىشد. از نظر وی خیال از بردگان نفس ناطقه است و برده در برابر سرور به سبب ملکیت، دارای گونهای فرمانروایى است، فرمانروایى خیال در این است که نفْس را به هر صورتى که خواهد، شکل مىدهد. از دیدگاه صدرالمتألهین قدرت قوة خیال گاهى فطرى و گاهى کسبى است و ازجمله عوامل کسبى در رؤیت بىواسطة صور نورانى، کمخوردن و کمآشامیدن، کمخوابى، رهاکردن، تنآسایى، و رهاشدن از بند نرمى و لطافت است. صدرا براى نفس، قدرت و قوتى قائل است که به واسطة آن، نفس با نیروى خیال، قادر به انشا و ایجاد صورى است که در هیچیک از عالم عقول، اعیان و حتى عالم مثال وجود ندارند
مریم سعدی؛ رسول رسولی پور؛ محسن جوادی
چکیده
" کلی جیمز کلارک" خاستگاه جهان و ریشههای انواع (مهبانگ و تکامل) را دو موضوعِ مهمّ، در تبیینِ رابطهیِ میانِ علمودین میداند. او معتقدست هر چند موضوعِ اول میتواند تقویتکنندهی باور به وجود یک آفریننده باشد، اما موضوع دوم، اغلب به دلیلِ شیوههایِ غلطِ نحوهیِ پرداختن به آن، قول به تعارضِ علمودین را موجب گردیده است. در ...
بیشتر
" کلی جیمز کلارک" خاستگاه جهان و ریشههای انواع (مهبانگ و تکامل) را دو موضوعِ مهمّ، در تبیینِ رابطهیِ میانِ علمودین میداند. او معتقدست هر چند موضوعِ اول میتواند تقویتکنندهی باور به وجود یک آفریننده باشد، اما موضوع دوم، اغلب به دلیلِ شیوههایِ غلطِ نحوهیِ پرداختن به آن، قول به تعارضِ علمودین را موجب گردیده است. در این راستا بررسیِ جریانهایِ ایجاد شده در مواجهه با نظریه تکامل و مواضعِ آنها در بازتعریفِ رابطهیِ علمودین از محورهایِ موردِ بررسیِ این مقاله میباشد. از جمله نحوهیِ مواجههیِ اندیشمندانِ مسلمان و عوامل موثّر در نوعِ موضعگیریِ آنها، که موردِ توجّه وبررسیِ نوینی قرار میگیرد. مواجهاتی که به نظر میرسد شکلگیریِ آن خصوصا در ایران، بَراساسِ "باور به تعارضِ علم و دین" و یا "علمستیزی" نبوده؛ بلکه دلایلی قابل تامّل را داشته است. دلایلی که با ظهورِ تفاسیرِ کور و تصادفی از تکامل و تحمیل بر پیامدهایِ الهیاتیِ آن، وضوحی مضاعف یافت. تحلیلِ کلارک بر معنایِ تصادفی بودنِ فرایند تکاملی و تبیینِ وی بر خالقیّتِ خداوند، هنگامی که تکامل با رویکردی تصادفی در دست است، مواجههای نوین و پاسخی است که زیستشناسانِ تکاملی را به چالش فرا میخواند.
مجید هوشنگی؛ غلامحسین غلامحسینزاده
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، ، صفحه 145-162
چکیده
از عناصر ویژة اندیشة کرکگور، یکی از پایهگذاران فلسفة اگزیستانسیالیست، مسئلة ترسآگاهی است که جایگاه ویژهای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترسآگاهی را مهمترین شیوة دریافت نتیجة ایمان میداند و حتی این مفهوم را، از حیث درجة اهمیت، همتای ایمان قرار میدهد. ...
بیشتر
از عناصر ویژة اندیشة کرکگور، یکی از پایهگذاران فلسفة اگزیستانسیالیست، مسئلة ترسآگاهی است که جایگاه ویژهای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترسآگاهی را مهمترین شیوة دریافت نتیجة ایمان میداند و حتی این مفهوم را، از حیث درجة اهمیت، همتای ایمان قرار میدهد. از سوی دیگر، در ملاحظات عرفان اسلامی، از جمله در کتاب رسالة قشیریه، همچنین میتوان، در قرائت مفهوم خوف رویکرد مشابهی با نظریة کرکگور مشاهده کرد.
کرکگور با تأکید بر مفهوم ترسآگاهی، بهمثابة امری ذاتی، آن را در سه ساحتِ وابسته به هم آزادی، امکان، و تناقص بررسی میکند. او این سه ساحت را بنمایههای ترسآگاهی معرفی میکند و با خوانشی تطبیقی، بین این مطلب و آرای ابوالقاسم قشیری، در رسالة قشیریه، میتوان همسانیهای ساختاری بسیاری یافت. قشیری نیز، در نظام عرفانی، به ارتباط و وابستگی مفهوم خوف با مقولات امکان، آزادی، و جاودانگی تأکید میکند و این پژوهش سعی در اثبات این فرضیه دارد.
فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
از نگاه فلاسفه عقل به معنای قوهی ادراکی است که با آن میتوان حقایق را به نحو کلی درک کرد. سؤالی که مطرح میشود این است که، این معنا از عقل چه مقدار بـا بـرداشتی کـه از تعقل در قرآن میشود تطبیق میکند؟ فیلسوفان اسلامی معتقدند عقل دارای توانمندیها و کارکردهای گـوناگـون است و میتوانـد مراتب مختلفی را کسب نماید. عقل در پایینترین ...
بیشتر
از نگاه فلاسفه عقل به معنای قوهی ادراکی است که با آن میتوان حقایق را به نحو کلی درک کرد. سؤالی که مطرح میشود این است که، این معنا از عقل چه مقدار بـا بـرداشتی کـه از تعقل در قرآن میشود تطبیق میکند؟ فیلسوفان اسلامی معتقدند عقل دارای توانمندیها و کارکردهای گـوناگـون است و میتوانـد مراتب مختلفی را کسب نماید. عقل در پایینترین مرتبه قدرت استنتاج و تجزیه و تحلیل مفاهیم را دارد ولی همین قوه با توسعه وجودی که در اثر تفکر و تأمل در پدیدههای عالم و به همراهی تهذیب نفس حاصل مینماید، میتواند با عالم ماوراء اتصال یافته و با اتحاد با عقول مجرد حقایق عالم را مستقیماً بدست آورد. بنابراین عقل همه فعالیتهای ادراکی انسان نظیر تفهیم، استنتاج، ارزیابی، تعمیم، مشاهدات قلبی و نیز فعالیتهای عملی او را در برمیگیرد؛ به عبارت دیگر حقیقت وجودی انسان همواره تعقل میکند و براساس آن رفتار مینماید. این معنا از عقل و تعقل؛ معنایی است که آیات قرآن بدان توجه میدهد.
مالک عبدیان؛ غلامحسین خدری؛ جلال پی کانی؛ علیرضا پارسا
چکیده
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد. این خامه درصدد است ...
بیشتر
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد. این خامه درصدد است تا نخست به تبیین روشنی از برهان صدیقین شیخ الرئیس در عالم اسلامی و برهان امکان و وجوب آکویناس در عالم غرب با هدف اثبات خالق پرداخته و سپس مبرهن سازد که اولاً؛ مفاد این دو برهان یکی نیستند و با وجود برخی مبانی مشترک میان آنها، ساختاری متفاوت دارند. به نظرمی رسد برهان امکان آکویناس، شبیه برهان امکان و وجوب در فلسفه و کلام اسلامی است. ثانیاً؛ برهان توماس صرف نظر از جنبه اقناعی بودن آن برای عامه، مبتنی بر پیش فرض های بحث برانگیز فلسفی و دارای مقدمات طولانی است، ولی برهان سینوی، دارای مبانی و ساختار محکم عقلی بوده و واسطه های کمتری برای نیل به هدف فوق داشته است.
مهدی فیاض؛ سیّدمحمّدعلی تقوی؛ محمّدرضا رضوانی
چکیده
آیرونی یکی از مضامین محوری اندیشهی ریچارد رورتی است. این مفهوم سابقهای دیرپا در تاریخ فلسفه دارد؛ نخستین بار در دوران یونان باستان برای توصیف روش تجاهُلگرایانهی سقراطی بهکار گرفته شد و مورد توجّه اندیشمندان بزرگی همچون سورن کیرکگور قرار داشت. از سویی دیگر مفهوم رندی نیز تاریخی طولانی و پُرپیچ و خَم در زبان فارسی دارد. این ...
بیشتر
آیرونی یکی از مضامین محوری اندیشهی ریچارد رورتی است. این مفهوم سابقهای دیرپا در تاریخ فلسفه دارد؛ نخستین بار در دوران یونان باستان برای توصیف روش تجاهُلگرایانهی سقراطی بهکار گرفته شد و مورد توجّه اندیشمندان بزرگی همچون سورن کیرکگور قرار داشت. از سویی دیگر مفهوم رندی نیز تاریخی طولانی و پُرپیچ و خَم در زبان فارسی دارد. این مفهوم بهطور خاص جایگاهی کانونی در شعر حافظ دارد و اهمّیت آن تا جایی است که «رندی» را منسجمترین آموزهی اندیشهی حافظ پنداشتهاند. هدف اصلی از انجام پژوهش پیشِرو، فراهم آوردن امکانی است برای مقایسهی دو مفهوم رندی و آیرونی در منظومهی فکری دو اندیشمند برجسته، که در دو بستر متفاوت فرهنگی زیسته و بالیدهاند.. چنین مقایسهای گرچه در نظر اوّل نامأنوس، نامُمکن و یا دستِکم همراه با دشواری مینُماید امّا علیرغم تفاوتهای فرهنگی-زبانی حافظ و رورتی، مشابهتهای بسیاری میان دو مفهوم پیشِ چشم خواننده قرار میدهد. آیرونیست رورتی همچون رند حافظ شخصیتی است پرسشگر و استقلالطلب که نگاهی آمیخته بهتردید دارد. رند و آیرونیست افرادی آزاد و بازیگوشاند و خلّاقانه در اندیشهی ارائهی بدیلند. از سویی، ظرفیتهای زبان شاعرانه به حافظ این امکان را میدهد تا رند را شخصیتی معرّفی کند که بیپروا وارونهگویی میکند امّا تلاش آیرونیست رورتی معطوف به تمهید واژگانی کمتناقض است که جهانی نو بیافریند.
محمد اسماعیل عبداللهی
چکیده
مساله «وجود شناسی» عموما و چگونگی تحقق جهان کثرت و رابطه آن با جهان وحدت خصوصا از بنیادیترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستیشناختی در فلسفه و عرفان اثر میگذارد. برخی رابطه جهان کثرت با جهان وحدت را از نوع وحدت سنخی وجود میدانند، برخی دیگر نیز وحدت حقه سریانی را مطرح میکنند و عدهای دیگر از جمله عارفان مسلمان، رابطه ...
بیشتر
مساله «وجود شناسی» عموما و چگونگی تحقق جهان کثرت و رابطه آن با جهان وحدت خصوصا از بنیادیترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستیشناختی در فلسفه و عرفان اثر میگذارد. برخی رابطه جهان کثرت با جهان وحدت را از نوع وحدت سنخی وجود میدانند، برخی دیگر نیز وحدت حقه سریانی را مطرح میکنند و عدهای دیگر از جمله عارفان مسلمان، رابطه جهان کثرت با واجب متعال را از نوع وحدت شخصی وجود دانسته و آن را برگرفته از عقل و وحی میدانند. هدف این تحقیق، بررسی استنادی وحدت شخصی وجود در قرآن کریم است. با کنکاش بر روی این مساله، بر اساس روش تحقیق کتابخانهای، به دست آمد که آیات زیادی برای اثبات رویکرد عرفانی در ارتباط جهان کثرت با جهان وحدت وجود دارد. با تحلیل عرفانی صورت گرفته بر روی آیات مرتبط، گزاره راهبردی«وجود در واجب متعال منحصر است و عالم ممکنات به منزله تجلیات، ظهورات و شئونات او هستند»، استخراج شد که میتواند مبنای پژوهشهای بعدی پیرامون نظام مسائل عرفان قرآنی باشد.
فلسفه
علی سیاح؛ شمس الملوک مصطفوی؛ رضا داوری اردکانی
چکیده
فارابی سعادت را برترین خیری میداند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینهی فاضله است که میتواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفهورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در اینجا از نیروی خیال بهره میگیرد ...
بیشتر
فارابی سعادت را برترین خیری میداند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینهی فاضله است که میتواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفهورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در اینجا از نیروی خیال بهره میگیرد تا راه تمامی انسانها را به تحصیل سعادت هموار کند. تخیل قوهای از نفس است که به حفظ صورت محسوسات، دخلوتصرف در آنها و محاکات امور محسوس و معقول میپردازد. این کارکرد آخر ابداع فارابی است و در فلاسفهی پیش از او بهویژه افلاطون و ارسطو دیده نمیشود، چرا که افلاطون پستترین جایگاه را به خیال نسبت میدهد و ارسطو محاکات امور معقول را جزو وظایف آن نمیشمارد. نشان خواهیم داد تخیل نقش پررنگ دیگری نیز در فلسفهی فارابی بر عهده دارد. این قوه در مرکز نظریهی نبوت فارابی قرار گرفته است. متخیلهی نبی در کمال توانایی است و معقولات از عقل فعال به آن افاضه میشود؛ یعنی محمل وحی است. همچنین نیل به سعادت انسانها نیز مستلزم تخیل است. خواص و در زمرهی آنان هنرمندان میتوانند معقولات به متخیلهی جمهور مردم بیافکنند و از آنجا که این قوه توان محاکات معقولات را دارد، واسطهای است در مسیر دستیابی به سعادت. نهایتاً مشخص خواهد شد، هنرمندان که در انجام این مهم از شیوههای اقناعی بهره میبرند، در مدینهی فاضله از جایگاهی والا برخوردارند.
فلسفه
علی مستاجران گورتانی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا ...
بیشتر
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا نگرش وعلت انتخاب تهرانی جهت تبیین برهان پذیری ذات واجب؛ در راستای حمایت از مبانی اصالت ماهیت؛ عبارت است از اینکه بین اقتضاپذیری و علیت پذیری ذات واجب الوجود تمایزی قایل نشده است لذا نتوانسته برهان توحید واجب الوجود را با مبانی اصالت وجود سازگار بداند. در نهایت با توجه و واکاوی در اصول حکمت متعالیه می توان به شبهه ابن کمونه پاسخی متقن ارایه کرد ولی براساس مبانی اصالت ماهیت که اساس این نگرش بر نسبت مفهوم انتزاعی به منشأ انتزاع استوار شده است نمیتوان پاسخ متقنی ارایه کرد.
رضا برنجکار؛ حسین حجتخواه
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 1-32
چکیده
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دینپژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیشتر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و ...
بیشتر
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دینپژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیشتر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و صفات ممکنات نمودهای صفات اویند. به اعتقاد او تشبیه در اصل وجود و تنزیه در حدودِ تجلیات است، اما ملاصدرا، بر اساس نظریة صدور و سنخیتِ علّی و معلولی، کمالات مخلوق را، به کاملترین نحو، در خداوند موجود میداند. از اینرو، او با درپیشگرفتن رویکرد اثباتی (بر اساس سه اصل بنیادین در این مکتب، یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود) قائل به اشتراک معنوی و تشکیک در باب وجود و صفات الهی شده است و بدینطریق، میکوشد تا خود را از دو محذور تعطیل و تشبیهِ مطلق رها کند. علامه طباطبایی در برخی مواضع همان نظریة ملاصدرا را بیان میکند، اما در برخی مواضع دیگر، معانی صفات را قابل انطباق بر خدا نمیداند، زیرا بر این باور است که محدودیتها، از جمله عدم عینیت صفات با هم و نیز با ذات، را نمیتوان از آن سلب کرد. با بررسی و نقد این دیدگاهها خواهیم دید که همة این دیدگاهها مبتنیبر مبانی وجودشناختیایاند که هرچند تشبیه مطلق را نفی میکنند، اجازة کنارگذاشتن مطلقِ تشبیه را نمیدهند، البته دیدگاه دوم علامه تشبیه معناشناختی را رد میکند.