بتول فلاح برزکی؛ رضا روحانی
چکیده
کتاب ترجمه رسالة قشیریه از امام قشیری از امهات و مراجع آثار عرفانی در قرن پنجم هجری است. در مقالة حاضر، این اثر از حیث رویکردها و رهیافتهای کلی و کلان، در شیوه گردآوری و دریافت حقایق و تحلیل و ارزیابی و دفاع از اطلاعات و دادهها، معرفی، دستهبندی و تحلیل روششناسی میشود. با بررسی حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام ...
بیشتر
کتاب ترجمه رسالة قشیریه از امام قشیری از امهات و مراجع آثار عرفانی در قرن پنجم هجری است. در مقالة حاضر، این اثر از حیث رویکردها و رهیافتهای کلی و کلان، در شیوه گردآوری و دریافت حقایق و تحلیل و ارزیابی و دفاع از اطلاعات و دادهها، معرفی، دستهبندی و تحلیل روششناسی میشود. با بررسی حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، معلوم شده است که مصنف در تدوین و نگارش رساله و برای رسیدن به اهداف تعلیمی-عرفانی خود از روشها و رهیافتهای اهل کلام، رهیافتهای اهل حدیث، رهیافتهای عرفانی و حتی از رهیافتهای فقهی بهره میجوید. اهداف عمده قشیری در نگارش رساله بیشتر دفاعی و آموزشی است، یعنی آشکارسازی پیوند شریعت و طریقت و تبرئه اهل تصوف از اتهامات، و اثبات اعتقاد این طایفه به اصول عقاید، و نیز آموزش اصول و مبانی و آداب و اصطلاحات اهل تصوف به مخاطبان از سالکان و مریدان یا عموم خواهندگان.
علیرضا کهنسال
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1389، ، صفحه 101-118
چکیده
امکان از مفاهیم کلیدی فلسفه اسلامی است و پژوهش در باب آن به هر میزانی که باشد، به گسترش معرفت فلسفی یاری میرساند. با التفات به این نکته، نوشتار کنونی بر آن است که درباره یکی از مباحث مهم امکان که در واقع اصلا به آن پرداخته نشده است، تحقیق کند. مساله ما «اشتراک لفظی یا معنوی» امکان است. مراد از این که متفکران ما اساساً به آن نپرداختهاند، ...
بیشتر
امکان از مفاهیم کلیدی فلسفه اسلامی است و پژوهش در باب آن به هر میزانی که باشد، به گسترش معرفت فلسفی یاری میرساند. با التفات به این نکته، نوشتار کنونی بر آن است که درباره یکی از مباحث مهم امکان که در واقع اصلا به آن پرداخته نشده است، تحقیق کند. مساله ما «اشتراک لفظی یا معنوی» امکان است. مراد از این که متفکران ما اساساً به آن نپرداختهاند، این است که در لوازم و توابع مساله، غور نکردهاند و به این بسنده کردهاند که امکان را مشترک لفظی بدانند. در این مقاله اشتراک معنوی امکان اثبات شده است. دلایل متعددی بر این مطلب عرضه شده است؛ صحت تقسیم امکان، وحدت معنای نقیص آن و استقرای امکانات از جمله دلایلی است که بر اشتراک معنوی امکان آورده شده است. سرانجام با دو تحلیل دقیق اثبا شده است که امکان هرگونه که باشد متعلق به وجود است.
نجیبالله شفق؛ محمد فنایی اشکوری
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 101-123
چکیده
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به ...
بیشتر
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایشها، نظریهها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کردهاند، برخی از آنها اهمیت بیشتری پیدا کردهاند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفتهاند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامعنگری، یقینمداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصههای کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف میشوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصههای گرایشهای فلسفی ارائه میشود. هدف اصلی این مقاله نشاندادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.
هادی وکیلی؛ پریسا گودرزی
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 101-126
چکیده
قبیل سخنان و گشودن رازهای نهفته در آنها، چشماندازی جدید از مواجهة تاریخی و سپس علمی با این پدیده است. تقریباً در همة آثاری که له و علیه شطحیات به نگارش درآمدهاند، آنجایی که به انکار یا دفاع عقلانی از شطحیات پرداخته شده و نشانی از اثبات و رد توجیه منطقی این قبیل سخنان و تعابیر دیده میشود، منظور از عقل، عقل ارسطویی و مراد از منطق، ...
بیشتر
قبیل سخنان و گشودن رازهای نهفته در آنها، چشماندازی جدید از مواجهة تاریخی و سپس علمی با این پدیده است. تقریباً در همة آثاری که له و علیه شطحیات به نگارش درآمدهاند، آنجایی که به انکار یا دفاع عقلانی از شطحیات پرداخته شده و نشانی از اثبات و رد توجیه منطقی این قبیل سخنان و تعابیر دیده میشود، منظور از عقل، عقل ارسطویی و مراد از منطق، منطق دوارزشی ارسطویی بوده است. با آنکه منشأ اشکالات و مشکلات در شطحیات در ذات نامتعارض بل متناقض یا متناقضنمای آنهاست اما راهحل منطقی برای حل این مشکلات نه در منطق ارسطویی بلکه در منطقی به نام منطق فازی است که در گفتههای مدافعان از شطحیّات نیز به طور ضمنی و ناخودآگاه به آن اشاره شده است اما عادت تبعیت تاریخی از قوانین عقلی مشائی و قواعد منطقی ارسطویی، مجال رهایی از چهارچوب تنگ و تاریک این منطق را به ذهن حتی برجستهترین محققان در این عرصه ازجمله استیس نداده است
حسین شکرابی؛ علی شیخ الاسلامی؛ هادی وکیلی
دوره 6، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 101-121
چکیده
نظرات و مواضعی که در مورد ابنعربی به عنوان متفکری تأثیرگذار ابراز شده است، از امور شایان توجه در تاریخ فکر شیعی است. علیرغم جایگاه خاص وی نزد برخی حکما و عرفای شیعه، دیگرانی نیز بودهاند که با وی به مخالفت برخاسته و عقایدش را نقد و نفی کردهاند. نسبت معنوی میان تشیع و جنبههای حکمی عرفان اسلامی، همچنین اظهار محبت و علاقهای که ...
بیشتر
نظرات و مواضعی که در مورد ابنعربی به عنوان متفکری تأثیرگذار ابراز شده است، از امور شایان توجه در تاریخ فکر شیعی است. علیرغم جایگاه خاص وی نزد برخی حکما و عرفای شیعه، دیگرانی نیز بودهاند که با وی به مخالفت برخاسته و عقایدش را نقد و نفی کردهاند. نسبت معنوی میان تشیع و جنبههای حکمی عرفان اسلامی، همچنین اظهار محبت و علاقهای که در تألیفات ابنعربی به ائمه و اولیای شیعی (ع) دیده میشود، میتواند به منزلة زمینهای برای تمایل حکما و عرفای شیعه به مطالعه و شرح آثار وی تلقی شود. همچنین وی به علت اظهار عقاید وحدت وجودی و برخی عباراتی که دلالت بر تأکید وی بر اعتقاداتش به عنوان یک مسلمان سنیمذهب دارد، همواره مورد طعن و انتقاد قرار داشته است. نوشتار حاضر به گزارش برخی از این شیفتگیها از سویی و انکارها از سوی دیگر میپردازد. بدینترتیب پرسش اصلی که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد عبارت از این است که موضع اندیشوران شیعی در قبال ابنعربی چیست؟
حسین مخیران؛ محمدکاظم علمی
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 103-117
چکیده
بیشک مسئلة تشکیک در وجود از مباحث بنیادین فلسفی است. شاید بتوان گفت که این مسئله، مرزی است میان حکمای صدرایی و غیر صدرایی. به گونهای که این مسئله عموماً با انکار حکمای قبل صدرا و اقبال حکمای صدرایی مواجه شد. اما از میان حکمای قبل صدرا برخی موضع صریحی در قبال این بحث نشان ندادهاند که از آن جمله میرفندرسکی است. جستار حاضر به دنبال ...
بیشتر
بیشک مسئلة تشکیک در وجود از مباحث بنیادین فلسفی است. شاید بتوان گفت که این مسئله، مرزی است میان حکمای صدرایی و غیر صدرایی. به گونهای که این مسئله عموماً با انکار حکمای قبل صدرا و اقبال حکمای صدرایی مواجه شد. اما از میان حکمای قبل صدرا برخی موضع صریحی در قبال این بحث نشان ندادهاند که از آن جمله میرفندرسکی است. جستار حاضر به دنبال آن است که با بررسی و تطبیق آرای میرفندرسکی با آرای صدرالمتألهین، به تبیین موضع خاص این فیلسوف در خصوص مسئلة تشکیک خاصی بپردازد
علیاصغر مصلح
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 105-120
چکیده
حکمت اسلامی با همۀ تنوعاتش گونهای از مفهومیکردنِ دریافت متفکران اسلامی از عالم و آدم است. این سنت بهمثابة یک مشرب فکری در کنار سایر مشارب فکری در برخی از سرزمینهای اسلامی، بهخصوص ایران، پدید آمده و بسط پیدا کرده است. این سنت از آغازِ رویارویی کشورهای اسلامی با عالم جدید، ازطریق برخی از نمایندگانش با مسائل تفکر ...
بیشتر
حکمت اسلامی با همۀ تنوعاتش گونهای از مفهومیکردنِ دریافت متفکران اسلامی از عالم و آدم است. این سنت بهمثابة یک مشرب فکری در کنار سایر مشارب فکری در برخی از سرزمینهای اسلامی، بهخصوص ایران، پدید آمده و بسط پیدا کرده است. این سنت از آغازِ رویارویی کشورهای اسلامی با عالم جدید، ازطریق برخی از نمایندگانش با مسائل تفکر جدید درآویخته است. براساس همین تجارب و افقهایی که برای آیندة فرهنگ معاصر قابل تصور است و با نظر به استعدادهای نهفته در این سنت، میتوان به بحث دربارۀ آیندة آن پرداخت. کسانی که به حکمت اسلامی در عالم معاصر اهمیت داده و به صورتهای مختلفی به تدریس و تحقیق در آن پرداختهاند، سه گونه رویکرد داشتهاند: 1.رویکرد آلی؛2. رویکرد اصالی؛3. رویکرد طریقی(راهجویانه). هرکدام از این سه رویکرد، بهصورتی در تداوم حیات این سنت نقش داشتهاند. حکمت اسلامی در آینده در دو قلمرو میتواند ادامه حیات دهد: 1. در برخی از حوزههای فرهنگیِ جهان اسلام، مثل ایران؛ و در کنار دروس مرتبط با علوم دینی؛2. در حوزۀ فعالیتهای دانشگاهی. در این مقاله بهطور کوتاه و مقدماتی به امکانهای پیش روی این سنت در همین دو قلمرو پرداخته میشود.
سیدعلی علمالهدی
دوره 5، شماره 4 ، بهمن 1393، ، صفحه 105-122
چکیده
در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة ...
بیشتر
در عمدة پژوهشهایی که در خصوص زمان در فلسفة اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتاً به مقولۀ زمان از دریچة بحث حرکت نگریسته شده و معمولاً این پژوهشها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یکدیگر در تفکرات و فلسفههای یادشده بودهاند. اما در این تحقیق مسئلة رابطة زمان با ذهن و اینکه زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغة اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان میتوان داشت و معمولاً از آن به سلسلۀ زمانی پویا و سلسلة زمانی ایستا یاد میشود اشاره شده است و سپس نشانه داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسلة زمانی ایستا است.
در گام نهایی این تحقیق، نشان داده میشود زمان به معنای سلسلة زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفة ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشأ انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگارة معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود میداند
سیدیحیی یثربی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 107-122
چکیده
سالهاست که حقوق بشر به مسئلة حساس انسان معاصر تبدیل شده است. اگرچه در آثار پیشینیان نیز برخی زمینهها و شباهتها را میتوان یافت، اما حقوق بشر از دستاوردهای روشناندیشان دوران جدید است. سالهاست که مسلمانان میکوشند تا حقوق بشر اسلامی را در برابر حقوق بشر به رسمیت شناختهشدة دنیای ...
بیشتر
سالهاست که حقوق بشر به مسئلة حساس انسان معاصر تبدیل شده است. اگرچه در آثار پیشینیان نیز برخی زمینهها و شباهتها را میتوان یافت، اما حقوق بشر از دستاوردهای روشناندیشان دوران جدید است. سالهاست که مسلمانان میکوشند تا حقوق بشر اسلامی را در برابر حقوق بشر به رسمیت شناختهشدة دنیای غرب مطرح کنند. در کشورهای اسلامی کارهایی صورت گرفته است، برای نمونه استاد محمدتقی جعفری مطالبی را در این زمینه در 1370 چاپ کردند.
دیگران نیز در این باب کارهایی انجام دادهاند که آیتالله جوادی آملی در زمرة این افراد است. من در مقالة خود نوشتة استاد جعفری را بررسی خواهم کرد.
در این مقاله به نکات زیر خواهیم پرداخت:
1. قدردانی از دقت و توجه استاد جعفری به این مسئله؛
2. بررسی و ارزیابی کار ایشان از نظر تنظیم مواد حقوق بشر اسلامی و مقایسة آنها با حقوق بشر غربی؛
3. ارائة پیشنهادهایی در ارتباط با برخورد ما با مسئلة حقوق بشر از جهتِ:
الف) مبنا قراردادن حقوق بشر و سنجیدن حقانیت ادیان بر اساس توجه به این حقوق؛
ب) توجه به اجرای این حقوق و راهکارهای لازم برای اجرای آنها، بهجای پرداختن به نکتهگیریهای حاشیهای و شرطهای تزئینی و تکمیلی آرمانی که تحققبخشیدن به آنها به این سادگی و به این زودی امکان ندارد.
هادی وکیلی؛ سیدهزهره سیدفاطمی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 107-117
چکیده
اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسانشناختی، یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی ـ تنزیهی شناخت حضرت باریتعالی یاد شده است و پژوهشگران همواره تلاش کردهاند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این رهگذر آیة ...
بیشتر
اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسانشناختی، یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی ـ تنزیهی شناخت حضرت باریتعالی یاد شده است و پژوهشگران همواره تلاش کردهاند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این رهگذر آیة «لیس کمثله شیء» از محکمات قرآنی به اسمی از اسمای قدوسی و سلبی اشاره مستقیم دارد. لذا وجوه مختلفی دربارة حرف «ک» درنظر گرفته شده است. از این آیه بهروشنی دو تعبیر قابل استنباط است؛ اینکه حضرت رسول گرامی (ص) مظهر این اسم شریف است و دیگر اینکه به لحاظ فنی وجود «مثل» نیز بر حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول گرامی (ص) دلالت میکند، زیرا قبل از آن سخن از زوجیت به میان آمده است و کَاَن خداوند میخواهد همان طور که زوجیت را برای همهچیز اثبات میکند از حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول (ص) زوجیت را منتفی بداند.
مهدی عظیمی
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 107-127
چکیده
سهروردی چرا شکل چهارم را از دستگاه قیاسیاش حذف میکند؟ آیا دستگاه قیاسی او، همانند دستگاه قیاسی ارسطو، به رغم فقدان شکل چهارم پذیرای آن است؟ یا تنگناهایی دارد که نمیتواند شکل چهارم را صورتبندی کند؟ فرضیۀ این مقاله گزینۀ دوم است. دستگاه سهروردی در تنگنای سه اصل قرار داد که در این جستار «اصل بستگی»، «اصل ناوابستگی»، ...
بیشتر
سهروردی چرا شکل چهارم را از دستگاه قیاسیاش حذف میکند؟ آیا دستگاه قیاسی او، همانند دستگاه قیاسی ارسطو، به رغم فقدان شکل چهارم پذیرای آن است؟ یا تنگناهایی دارد که نمیتواند شکل چهارم را صورتبندی کند؟ فرضیۀ این مقاله گزینۀ دوم است. دستگاه سهروردی در تنگنای سه اصل قرار داد که در این جستار «اصل بستگی»، «اصل ناوابستگی»، و «اصل یگانگی» نامیده شدهاند. شکل چهارم نمیتواند هم به روش سهروردی صورتبندی شود و هم این اصول سهگانه را حفظ کند. این نشانگر یک محدودیت مهمِ دستگاه قیاسی سهروردی در سنجش با دستگاه قیاسی ارسطو است.
حسین محمدی؛ عبدالرسول کشفی؛ حسن ابراهیمی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 109-131
چکیده
ارتباط نفس و بدن از مباحث مهم فلسفة ذهن است. دربارة این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد: یگانهانگاری و دوگانهانگاری؛ دوگانهانگاری دیدگاهی است که انسان را متشکل از دو جنبة بدن مادی و نفس مجرد میداند. یگانهانگاری که در تقابل با دوگانهانگاری است دو شاخه دارد: یگانهانگاری مادیگرایانه که حقیقت انسان را مادة محض تلقی میکند ...
بیشتر
ارتباط نفس و بدن از مباحث مهم فلسفة ذهن است. دربارة این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد: یگانهانگاری و دوگانهانگاری؛ دوگانهانگاری دیدگاهی است که انسان را متشکل از دو جنبة بدن مادی و نفس مجرد میداند. یگانهانگاری که در تقابل با دوگانهانگاری است دو شاخه دارد: یگانهانگاری مادیگرایانه که حقیقت انسان را مادة محض تلقی میکند و یگانهانگاری ایدئالیستی که حقیقت انسان را نفس محض میداند.
ملاصدرا و جان هیک، که متعلق به دو سنت معرفتی متفاوتند، هر دو معتقدند که انسان دارای نفس مجرد و بدن مادی است. مقاله نشان میدهد که دیدگاه ملاصدرا در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاهی یگانهانگارانه است، اما نه به معنای مصطلح آن، بلکه دیدگاهی بدیع و منحصر به فرد که مبتنی بر اصول فلسفی و نفسشناسی اوست. جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاه دوگانهانگاری جوهری را اتخاذ کرده است که با نفی نظریههای اینهمانی و پیامد ثانوی از دیدگاه خود دفاع میکند. در عین حال، صرف نظر از دیدگاه او در باب نفس و بدن، بسیاری از نظریات او شبیه یا نزدیک به دیدگاههای ملاصدرا است. باور به دوساحتیبودن انسان و وجود نفس، کیفیت پیدایش نفس، تجرد، جسمانیهالحدوث بودن، حرکت اشتدادی، ذومراتببودن و تعامل نفس و بدن و تأثیر هر یک در دیگری از جملة آنهاست
امیر دل زنده نژاد؛ یداله رستمی
چکیده
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار ...
بیشتر
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار میشود. در فرایند علم به جهان، نزد این دو فیلسوف ،یک عنصر ماورائی و متعالی تر از نفس دخالت دارد.انسان در ادراک جهان در حالت انفعال نیست بلکه نفس حضوری فعّال در این فرایند دارد. صدق و کذب وصف حالات گزارهای و مفهومی/زبانی است. انسان با عمل ورزی، خویش را میسازد. وجوه اشتراکی هم در مبانی هستی شناختی معرفت در نزد هردو مشاهده میشود مانند بی تعینی و بی صورتی بنیاد نهائی هستی و نحوه ظهور و تجلی این بنیاد در موجودات متعین و کثیر و فعلیت یافته. ما در این تحقیق صرفاَ به وجوه اشتراک این دو متفکر پرداختهایم و بررسی وجوه افتراقات همین مباحث را می توان موضوع پژوهشی دیگر قرار داد.
هادی وکیلی؛ پدرام پورمهران
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 113-129
چکیده
یگانهانگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابنعربی و اسپینوزا قرار دارد. ابنعربی با رویکردی عرفانی بدان میپردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح میکند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقلگرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر میپردازد و بر این نظر ...
بیشتر
یگانهانگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابنعربی و اسپینوزا قرار دارد. ابنعربی با رویکردی عرفانی بدان میپردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح میکند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقلگرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر میپردازد و بر این نظر است که خدا یگانه جوهر هستی است و جهان چیزی جز حالات برآمده از صفات او نیست. این جستار، پیرامون یگانهانگاری خدا و جهان، به بررسی و تحلیل مسائلی چون صفات خدا، مراتب هستی، و ضرورت فراگیر آن در اندیشة ابنعربی و اسپینوزا میپردازد تا پیامدهای فلسفی آن را نشان دهد
محمدکاظم علمی سولا؛ زهره سلحشور سفیدسنگی؛ علیرضا کهنسال؛ علی مقیمی
چکیده
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر ...
بیشتر
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر وی امر مادی همواره در حال حرکت است، بنابراین تغییرپذیر است. اما عصبشناسان هر حرکتی را تغییر تلقی نمیکنند، از اینرو حرکاتی را که در سطح جهان اتم و کوچکتر اتفاق میافتد، باعث تغییر در سطح کلانتر یا همان ماده در سطح زیستی نمیدانند. هر چند از نظر حکمت متعالیه تغییر محسوب شود. عصبشناسان تغییراتی را باعث تغییر حافظه میدانند که در سطح سلولهای عصبی رخ دهد. از اینرو ثبات حافظه را به ثبات رمزگذاری ژنها و به تبع آن رمزگذاری نورونها نسبت میدهند، و اگر اختلالی در این عملکرد رخ دهد منجر به از دست دادن حافظه میشود. پس از نظر ایشان حافظه مادی است و به رغم مادی بودنش در شرایط متعارف تغییری در صور ادراکی ذخیره شده آن رخ نمیدهد. بدین ترتیب برای اثبات تجرد حافظه باید از دلایل دیگر بهره گرفت.
محمد نجاتی؛ احمد بهشتی
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 117-129
چکیده
واکاوی رویکرد ابن سینا در باب حرکت نشان میدهد وی در اثبات برخی اقسام حرکات عرضی و انکار فرایند حرکت جوهری دچار تردید است. این تردید به مبانی فلسفی شیخ در مسئلة اعتباریت ماهیت و اصالت وجود بازمیگردد. بدین بیان که در تفکر سینوی به دلیل نفی تشکیک در ماهیت و اعتقاد به اعتباریت آن، برخی اقسام حرکات عرضی از جمله حرکت در کمیت و حرکت ...
بیشتر
واکاوی رویکرد ابن سینا در باب حرکت نشان میدهد وی در اثبات برخی اقسام حرکات عرضی و انکار فرایند حرکت جوهری دچار تردید است. این تردید به مبانی فلسفی شیخ در مسئلة اعتباریت ماهیت و اصالت وجود بازمیگردد. بدین بیان که در تفکر سینوی به دلیل نفی تشکیک در ماهیت و اعتقاد به اعتباریت آن، برخی اقسام حرکات عرضی از جمله حرکت در کمیت و حرکت در کیفیت موجودات با نوعی شک و تردید در اثبات قرین میشود. با این وجود ابن سینا به دلیل اینکه حرکت در کمیت و کیفیت فرایندی محسوس دارد به صحت آن گردن مینهد، اما از سوی دیگر به واسطة فقدان دغدغة جدی در مسئلة اصالت وجود و اصول منتزع از آن با وجود حیرت از پذیرش فرایند حرکت در جوهر موجودات ابا میورزد. این مسئله در برخی مواضع تفکر وی بازتاب داشته است؛ در این مواضع ابن سینا با وجود انکار فرایند حرکت جوهری نفوس، به صورت ضمنی یا حتی صریح به تجرد غیر تامة نفس و امکان وقوع حرکت اشتدادی در آن اذعان میکند.
رهام شرف
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 117-133
چکیده
چکیده زندگی اجتماعی متضمن پذیرش برخی بایدها و نبایدهاست که محدودیتهایی را برای آزادیهای فردی ایجاد میکند. از سویی وجود این هنجارها، که آنها را قانون مینامیم، برای برقراری نظم و امنیت در جامعه ضروری است، از سوی دیگر در برخی مواقع قانون با آزادیهای افراد جامعه در تعارض قرار میگیرد. با توجه به اهمیت فراوان دو مقولة قانون و ...
بیشتر
چکیده زندگی اجتماعی متضمن پذیرش برخی بایدها و نبایدهاست که محدودیتهایی را برای آزادیهای فردی ایجاد میکند. از سویی وجود این هنجارها، که آنها را قانون مینامیم، برای برقراری نظم و امنیت در جامعه ضروری است، از سوی دیگر در برخی مواقع قانون با آزادیهای افراد جامعه در تعارض قرار میگیرد. با توجه به اهمیت فراوان دو مقولة قانون و آزادی فردی و امکاننداشتن حذف این دو به فلسفهای نیاز داریم تا به مسئلة تعارضهای احتمالی میان آنها پاسخ دهد. آین رند فیلسوفی است که در جایگاه مدافع نظریة خودگرایی اخلاقی شناخته شده است. بهنظر میآید با توجه به مبانی فلسفی و اخلاقیای که وی مطرح میکند، بتوان پاسخی مناسب به مسئلة تعارض مذکور داد. بهنظر میآید رند از مبانیای برای حل تعارض مذکور استفاده میکند که سازگاری درونی بالایی دارند. اما از آنجا که وی متفکری خودگراست و مبنای پاسخ وی به مسئلة تعارض آزادیهای فردی با قانون نیز نظریة اخلاقی خودگرایانة اوست، بهنظر میآید نوعی ناسازگاری میان تأکید بر قانون و حقوق فردی با خودگرایی اخلاقی وجود داشته باشد؛ زیرا قانون خاصیت محدودکنندگی دارد و حقوق فردی نیز مستلزم درنظرگرفتن ارزش ذاتی دیگران است، حال آنکه در خودگرایی اخلاقی تأکید بر اصالت فرد و منافع وی است و تا حد زیادی ارزش ذاتی انسانهای دیگر نفی میشود.
ندا اسدی جعفری؛ حسنعلی پورمند
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 119-151
چکیده
به اعتقاد اندیشمندان، دو دیدگاه در زمینة فلسفة حکمت و هنر اسلامی در معماری وجود دارد. در دیدگاه اول تجلی عینی اسلام در برخی آثار معماری بهوضوح دیده میشود. براساس این اعتقاد، آثار معماری حاصل فرآیندی در اندیشههای اسلامی و بهخصوص شیعی در بستر سالها تجربه است که به عالیترین شکل ممکن در عرصة ظهور متجلی شده است. در مقابل و به اعتقاد ...
بیشتر
به اعتقاد اندیشمندان، دو دیدگاه در زمینة فلسفة حکمت و هنر اسلامی در معماری وجود دارد. در دیدگاه اول تجلی عینی اسلام در برخی آثار معماری بهوضوح دیده میشود. براساس این اعتقاد، آثار معماری حاصل فرآیندی در اندیشههای اسلامی و بهخصوص شیعی در بستر سالها تجربه است که به عالیترین شکل ممکن در عرصة ظهور متجلی شده است. در مقابل و به اعتقاد دیدگاه دوم، اسلام از آثار هنری و معماری دورة اسلامی کاملاً تفکیک شده است. اندیشمندان این نظریه تأکید دارند که هیچ رابطهای میان هنر اسلامی و اعتقادات اسلامی وجود ندارد. واکاوی آموزههای معنوی پنهان در هویت حکمت و هنر معماری گذشتة ایرانی میتواند نقش بسزایی در رد دیدگاه اندیشمندان نظریة دوم داشته باشد. بر این اساس، در مقالة حاضر تلاش شده است تا با بهرهگیری از روش تحلیلیـتوصیفی ابتدا چگونگی تجلی هویت حکمت و هنر در معماری اسلامی ارزیابی شود و سپس با بیان فلسفة حکمت و هنر و معناگرایی آن در معماری اسلامی تجلی این فلسفه از طریق شاخصهای معناگرایی در معماری اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انعکاس و تجلی معناگرایی ناشی از فلسفة حکمت و هنر را میتوان بهوضوح در آثار معماری ایرانی مشاهده و حتی میتوان نظریة اندیشمندان معتقد به رویکرد دوم را بهراحتی رد کرد.
عصمت همتی؛ مهدی دهباشی
دوره 6، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 121-141
چکیده
علامه طباطبایی (1281- 1360 ش) اولین متفکر دوران معاصر است که به بحثهای معرفتشناسی پرداخته است. او در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به شبهات مکاتب سوفسطایی، شکاکیت، و تجربهگرایی افراطی در عدم اعتماد به عقل در دریافت حقیقت پاسخ داده است و فلسفة اسلامی را نظام رئالیستی مبتنی بر عقلگرایی معرفی میکند. وی همچنین به نقش بیبدیل عقل در ...
بیشتر
علامه طباطبایی (1281- 1360 ش) اولین متفکر دوران معاصر است که به بحثهای معرفتشناسی پرداخته است. او در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به شبهات مکاتب سوفسطایی، شکاکیت، و تجربهگرایی افراطی در عدم اعتماد به عقل در دریافت حقیقت پاسخ داده است و فلسفة اسلامی را نظام رئالیستی مبتنی بر عقلگرایی معرفی میکند. وی همچنین به نقش بیبدیل عقل در فهم حقایق دینی توجه دارد و نکات مهمی را در این باره متذکر میشود. میتوان گفت علامه در دو جبهه از خردورزی دفاع کرده است، اول: در برابر حسگرایی و تجربهگرایی افراطی که در غرب به شکاکیت و نسبیتگرایی در همة حوزههای اعتقادی و اخلاقی منجر شد و دوم: در برابر ظاهرگرایان و اخباریونی که با بیاعتبارکردن حجت عقل وحی را نیز بیاعتبار کردند و به تعطیلی دین و عقل با هم رسیدند. بررسی موضع علامه موضوع این نوشتار است.
مرتضی شجاری؛ لیلا قربانی الوار
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، ، صفحه 125-143
چکیده
در علمِ منطق اشتراک لفظی و اشتراک معنوی بر اساسِ وضعِ اعتباری اهلِ زبان تعریف شده است، اما ملاصدرا با اشاره به اینکه فیلسوف اهمیتی برای معانیِ لغوی و عرفی قائل نیست، این دو اصطلاح را دربارة حقایق اشیا و ارتباط لفظِ واحد با آنها تبیین کرده است. بنابر «وحدت تشکیکی وجود» مفهوم وجود مشترک معنوی است، زیرا حاکی از حقیقت واحدی ...
بیشتر
در علمِ منطق اشتراک لفظی و اشتراک معنوی بر اساسِ وضعِ اعتباری اهلِ زبان تعریف شده است، اما ملاصدرا با اشاره به اینکه فیلسوف اهمیتی برای معانیِ لغوی و عرفی قائل نیست، این دو اصطلاح را دربارة حقایق اشیا و ارتباط لفظِ واحد با آنها تبیین کرده است. بنابر «وحدت تشکیکی وجود» مفهوم وجود مشترک معنوی است، زیرا حاکی از حقیقت واحدی است که در همة موجودات مشترک است، اما بنابر «وحدت شخصی وجود» که ابنعربی با کشف و شهود بدان رسید و ملاصدرا در مباحث علت و معلول آن را اثبات کرد، یگانه مصداقِ وجود خداوند است و دیگر بحث از اشتراک لفظی یا معنوی وجود منتفی خواهد بود. بر این اساس، «وجود» حقیقتاً به ممکنات اسناد داده نمیشود، بلکه یا باید با اصطلاح خاص عرفانی به آنها «کائن» گفت و یا باید وجود را به مجاز به آنها نسبت داد؛ مجازی که ملاصدرا آن را «مجاز عرفانی» نامیده و متفاوت از «مجاز لغوی» است.
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ...
بیشتر
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت میدهد. از اینرو از دیدگاه وی نمیتوان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریهی پیوندگرایی آگاهی را به ماده نسبت میدهند. طبق نظر پیوندگرایان میتوان آگاهی را با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگیهای آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث میشود آگاهی را به شبکههای عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات میدادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از اینرو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمیتوان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.
همایون شکری؛ ابراهیم رحیمی زنگنه؛ وحید مبارک
چکیده
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفیـتحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژۀ «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژههای ویژه در منظومۀ فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه.ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوۀ پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفیـتحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژۀ «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژههای ویژه در منظومۀ فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه.ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوۀ پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته است. این اندیشه، قبل از روزبهان، در فلسفۀ یونان، به ویژه در اندیشۀ افلاطون و فلوطین، سابقه داشته است و وزبهان، با واسطه، از ایشان متأثر بوده است. نظریّات افلاطون و فلوطین از طریق ترجمۀ آثار ایشان، همنشینی با مسیحیان و... به عالم اسلام راه پیدا کرده بود و بر جریان فکری عالم اسلام تأثیرگذار بوده است. در این میان، عقاید روزبهان در باب رابطۀ آفریدگار با آفریدگان، به افلاطون و فلوطین، بسیار شبیه است تا جایی که حتّی تمثیلهای ایشان مشترک است. با در نظر گرفتن مراودات فرهنگی فراوان میان شرق و غرب مدیترانه، باید گفت که این شباهت به حدّی است که ثابت میکند، روزبهان، متأثر از عقاید این فلسوفان یونانی بوده است و «نوافلاطونی» خواندن وی، بیوجه نیست.
مریم عباس آبادی عربی؛ علی حقی؛ علیرضا کهنسال
چکیده
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفههای پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسانها دارای حیات ...
بیشتر
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفههای پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسانها دارای حیات دانسته میشدند چراکه فقط این دو دسته دارای قوای مدرکه و محرکه بودند و گیاهان و جمادات فاقد این قوا بودند و در نتیجه طبق اینفلسفهها فاقد حیات دانسته میشدند. این دیدگاه با آیات قرآن و مبانی فلسفه ملاصدرا قابل پذیرش نیست. در بسیاری از آیات قرآن به تسبیح عمومی همه موجودات اشاره میکند، تسبیحی که برای انسان قابل فهم نیست. محتوای این آیات نشاندهندهی این است که همه موجودات دارای آگاهی و حیات هستند. آگاهی و حیاتی که ملاصدرا توانست آن را با اصول فلسفه خود اثبات کند.
فلسفه
مریم طهماسبی؛ سید عباس ذهبی؛ احمد بهشتی
چکیده
شهاب الدین سهروردی (587-549) فیلسوف اشراقی در تبیین آراء معرفتی خود دیدگاه جدیدی مشهور به «اضافۀ اشراقیه» را طرح کرده است و از این رهگذر حصول بسیاری از ادراکات از جمله ابصار را به علم اشراقی حضوری میداند. پژوهش حاضر از منظری متفاوت به بازخوانی علم حضوری اشراقی وی در مرتبۀ ابصار میپردازد و مسئله: ماهیت علم حضوری در فرایند ابصار ...
بیشتر
شهاب الدین سهروردی (587-549) فیلسوف اشراقی در تبیین آراء معرفتی خود دیدگاه جدیدی مشهور به «اضافۀ اشراقیه» را طرح کرده است و از این رهگذر حصول بسیاری از ادراکات از جمله ابصار را به علم اشراقی حضوری میداند. پژوهش حاضر از منظری متفاوت به بازخوانی علم حضوری اشراقی وی در مرتبۀ ابصار میپردازد و مسئله: ماهیت علم حضوری در فرایند ابصار از نظر سهروردی است. پرسش این است که آیا وی در مرحله ابصار و نیز دیگر مراتب ادراک معنای واحدی از علم حضوری در نظر داشته است یا خیر؟ در مرحلۀ بعد با توجه به الگوی معرفتی سهروردی، میتوان او را در دسته فیلسوفان پدیدارشناس قلمداد کرد؟ در نگارش مقاله حاضر روش: مطالعات کتابخانه ای، گردآوری اطلاعات و تحلیل و توصیف دادهها است. بنابر مطالعات انجام شده یافته های پژوهش: این است که اولاً مقصود سهروردی از علم اشراقی حضوری در بحث ابصار معنای رایج و مصطلح آن که قسیم علم حصولی است نمی تواند باشد بلکه در معنایی متفاوت از دیگر مراتب ادراک به کار رفته است و بنابراین تنها یک اشتراک لفظ است که این ادعا از دو جنبۀ سلبی و ایجابی بررسی شده است. ثانیاً الگوی معرفت شناسی او در مبحث ابصار پدیدارشناسانه است.
فلسفه
نادر شکراللهی؛ خدیجه امیری؛ شاکر لوایی
چکیده
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، ...
بیشتر
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام میتواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقة غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفة اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت میتوان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسانانگاری میشود. یافتههای این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت میکند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوة تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگیهای خاصی از قبیل قوة قدسی، عقل مستفاد، قوة متخیلة بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز میشود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی میتوان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقولة تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.